سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 90/5/31 | 10:28 صبح | نویسنده : هادی اخوان

بعضی ازخوانندگان ،چنان اهل فن هستند که مو راازماست می کشند وپشه رادرهوا نعل می فرمایند واعمال غریب وعجیبی ازآن هاسرمی زند.به همه چیزوهمه کس گیرمی دهند. اگرکسی آن کارمثبت راانجام دهد،صدایشان گوش فلک راکرمی کند، که آقایان وخانم ها !کاسه ای به این بزرگی زیر نیم کاسه ای است.اگرآن راه راطی نمایند ،می گویند :ریاشده وقصدتبلیغات دارند.چنان آدم هاراموردنقدوموشکافی قرارمی دهند که این جان راکفن کنی، به ذهن نقادان قرن بیست وپنجم هم نمی رسد!

می گویید چگونه ؟همین نمایندگان بی ادعای ما !که تمام زندگیشان راگذاشتند برای مردم غیرایرانی !(انیران)ومردم بیچاره وبدبخت مملکت بالکل فراموش شده اند!این بارهم تصمیم گرفتند درعملی جهان پسندانه !ازهیئت رییسه درخواست نمایند ،هزینه ی افطاری خودوخانواده شان رابه مردم قحطی زده ی سومالی اختصاص دهند .همین خوانندگان بی صاحب منصب ،چنان گردوغبارو هیاهو وقشقرقی به راه انداختند که آن طرفش ناپیداست ،که قصد تبلیغات دارند ومی خواهند مارارنگ کنند !اگرراست می گویند چراازجیب مبارکشان هزینه نمی نمایند.

حالابیایک کاری کن .نمی دانند ،ازسیاست وامور خیر بی اطلاعند، ناگهان باکفش می پرند میان سیاست وامورخیریّه.خیال می کنند نمایندگان محترم مثل بعضی از آقایان وزیر،وزرا ناخن خشک تشریف دارند.

ولی متأسفانه توی همین یکی امر (کسرحقوق)چرادرخواستشان به دست هیئت رییسه ،به این زودی هانمی رسد خودم هم نمی دانم .

باز یکی از این خوانندگان نقاد،ازآن گوشه سرش رابلندکرده وگفته :توی این چندسال وجودمبارکشان اگر مصون قضایی نداشته،ولی حقوق وجیب مبارکشان ازهرگونه آفتی به دور بوده است !اگرهمین طورپیش برود روابط حسنه ی ماونمایندگان سرانجام شکرآب می شود!




تاریخ : پنج شنبه 90/5/27 | 8:58 عصر | نویسنده : هادی اخوان

اصلاًفکرش راهم نمی کردیم که کاربه این جاهم کشیده شود. آخرروند کاری فیفا دراین است که فوتبال ازسیاست دوربماند واگر دیدند نفوذی های سیاسی، در فوتبال رخنه نمودند ؛سریعاً وفی الفور فوتبال آن کشوررامعلق می کنند . منظورم کمی پیچیده شد ولی مقصودم این بوده ،هنگامی که رییس ستاد مبارزه با موادمخدرعبارت: ما مقصر نیستیم، ایران دومین کشور مصرف کننده موادمخدراست، برزبان جاری وساری نمودند ،ناگهان خیل جمعیت اطراف رییس ستاد، انگارکه فنر دهانشان دررفته باشد یک صدا هم چون گروه ارکست فریادبرآوردند :علی دایی!علی دایی!آخر یکی به این عزیزان بگوید مصرف زیاد موادمخدردرایران چه ربطی به آقای دایی دارد.هرچه فلسفه مصرف کاری ناپسنداست ولی بازجای بسی خوشوقتی است،که ایران دراین موردهم آبروداری نموده وبه مقام  دوم نائل گشته است.

زیادازاصل مطلب دورنشویم ، اگرهمین طورپیش برود ودست روی دست بگذاریم ،بعداز هرسخنرانی سیاسی واجتماعی و...مستمعان فریادبرخواهند آورد :علی دایی ،علی دایی،علی دایی !

   




تاریخ : چهارشنبه 90/5/26 | 11:18 عصر | نویسنده : هادی اخوان

درمورخه ی9/5/90 قسمتی ازخاطرات سیاسی احمدالسلطنه رادروبلاگمان چاپ نمودیم که باردیگربرای تنویرافکارعمومی ومشخص شدن اصل موضوع آن راعیناً تکرار می کنیم:

"ملیجک نقل می کرد ،که سفیرروس به خاطر سفرکمترمسئولین مملکتی به روسیه کلی عصبانی است وازطرفی ازاین که مامی خواهیم باانگلیس قطع رابطه کنیم، کلی خشنود.امروزشرفیاب شده وبامعیّت وزیرامورخارجه ؛کتباً قول داده :"به زودی"نیروگاه بوشهر افتتاح خواهدشد."آن چه ازگوشه وکنارخبرمی رسد،باز روس ها[ روسیه ی کبیر] پول کم آوردند.وزیرامورخارجه نوشته ی سفیررابه من داد تا ترجمه کنم ؛ببینم کلمه ی "به زودی"به زبان روسی چه می شود؟عصرتمام لغت نامه های روسی رابررسی نمودم ولی نتوانستم معنای آن رادربیاورم وچیزی نیافتم.باخوداندیشیدم حتماً این کلمه را روس هاازسیاسیون ما آموخته اند."

چنان که ملاحظه نمودید ؛حدود سیصدسال پیش روس ها به مسئولین ماقول دادند "به زودی" نیروگاه بوشهرافتتاح خواهدشدوامروز نیز همین عبارت راباگوش های ثقیلمان که نه! بلکه با کمک سمعک ساخت چین ازصداوسیما می شنویم :"وزیران خارجه ایران وروسیه بدون ذکرتاریخ قطعی اعلام نمودند"به زودی"نیروگاه بوشهر افتتاح می شود." واین داستان شیرین وگفتمان "به زودی "شاید سیصدسال دیگر نیزادامه خواهد داشت .

همان طور که درخاطرات سیاسی احمدالسلطنه قید شده ،واژ ه ای بانام"به زودی" درکل زبان رسمی ،بومی ومحلی روسیه وگروزنی یافت نشده واین کلمه راروس ها ازمسئولین کشوری گرته بندی نمودند وخودشان هم نمی دانند معنای درست کلمه یعنی چه !! کلمه ی " به زودی" به وفوراززبان مسئولین به بیرون درزمی کند،که معادل کلمه ی به کاررفته در زبان روسی است چون"

به زودی نرخ تورم مهارخواهدشد.

به زودی سودبانکی  افزایش خواهدیافت.

به زودی زندانی سیاسی نخواهیم داشت.

 به زودی سهام عدالت توزیع خواهد شد.

به زودی بزرگراه تهران - شمال افتتاح خواهدشد.

به زودی فرد بیکار نخواهیم داشت وده هابه زودی دیگر.




تاریخ : سه شنبه 90/5/25 | 6:56 عصر | نویسنده : هادی اخوان

                 مشکل پرداخت بدهی هندبه ایران حل شد.                          به نقل ازجراید

نه برادر عزیزم ،صدبار هم گفتم الان هم می گویم، اصلاً دوست دارید صدهابارهم بنویسم؛ که آقایان وخانم ها ،این تحریم ها که علیه ماتصویب می کنند هیچ گونه تأثیری برنداشته است. چنان آنان رادورمی زنیم که فکرشان راهم نمی کنند. می بریمشان لب چشمه وتشنه برمی گردانیمشان. باورنمی کنیدازهمین"راجا" پناهنده ی سیاسی هندی که این روزها بیش تر توی کوچه وبازارآفتابی می شود ؛بپرسید. شایدچون ماکلمه ی هندی رابه کاربردیم، ناخودآگاه به بدهی هند،براثرتحریم ها فکرکنید. ازهمین" راجا" که ذکرخیرش رفته این موضوع راپرسیدیم؛ که آقای محترم! کشورتان کی می خواهداین بدهی هایش رابپردازد؟ یک روزدوروز که نیست.شمامشکل ندارید! ماهزاران طرح نیمه کاره داریم .یک منطقه ی کلنگ نخورده توی کشورمان یافت نمی شود !

ولی باتأسف بایدگفت که بنده ازحرکات موزون شان که توأم باکلمات "نهی نهی"بوده ،این گونه دریافتم که باید درپرداخت بدهی نفتی ،کاسه ای زیرنیم کاسه ای باشد.واین ازآن دورزدن هایی است که به فکر پرفسورهای غربی هم نرسیده . گویا چون کشورچین اعلام نموده حاضراست درعوض بدهی نفتی کالا به مابفروشد،مسئولین هندی نیز قاطعانه اعلام نمودند ؛حاضرند برای پرداخت بدهی هایشان وبالابردن ضریب شادی درکشور ایران ،خوانندگان ،رقاصه های گروهی،هنرمندان ،شعبده بازان،مرتاضان،ماربازان هندی  رادوماه دراختیار کشورمان قراردهند که هنوزاین پیشنهاد موردتصویب قرارنگرفته وآن گونه که ازگوشه وکنار به گوش می رسد، با چندفوریت به مجلس برده خواهدشد.پس باید منتظر موج شادی در چند ماه آینده بود!




تاریخ : یکشنبه 90/5/23 | 10:46 عصر | نویسنده : هادی اخوان

این قدر اعتراض کردیم ،آن قدر فریادکشیدیم ،گلویمان راپاره پاره نمودیم ،نایمان ترکید از بس که صداهای قلمبه ازآن به بیرون پرتاب کردیم .گفتیم قلبمان ضعیف است.چه عیبی وایرادی دارد که شغل شریفمان! هم شود جزوشغل های سخت وزیان آور،این هم برود رویش .

همین پارسال چندتاازهمکارانمان ازترس این که حادثه ی غیرمترقبه ای پیش آید؛ ایست قلبی پیداکردند وعمرشان رادادندبه من وشما!داری رانندگی می کنی ،جنازه ای را به سوی قبرستان می بری ،ناگهان می بینی جنازه از جایش بلندمی شود وبه شیشه ی اتومبیل می کوبد ،که آقاهمین  سرکوچه ی پیاده می شوم .!خوب شمافکرمی کنید آن لحظه ما چه حالتی پیدامی کنیم؟.تمام سیستم بدنی مان به هم می ریزد.خداوند این مسئولین مربوطه را سلامت بداردکه آمدند وشغل مان راجزوشغل های سخت وزیان آور قلمداد نمودند .من که اولش باورم نمی شد تااین که درروزنامه ی کیهان ،خبرش را خواندم وکلی کیف کردم.نوشته شده بود"رانندگان حمل جنازه جزومشاغل زیان آورقرارگرفتند."

همسایه بغلی مان که راننده ی شرکت واحد تشریف دارند ؛بعداز مشاهده ی خبر اگرکارد به بدنش می زدند ازآن خون نمی آمد.آخر این تن راکفن کنند آدم زنده ترس و زیان دارد؟!بیسوادند دیگر بی خودی برای خودشان هارت وپورت می کنند!

 




تاریخ : چهارشنبه 90/5/19 | 11:12 عصر | نویسنده : هادی اخوان

"با توجه به وجود برخی مدارس با امکانات حداقلی و فقیر در گوشه و کنار کشورمان آیا واقعاً ضرورت داشت که اجلاس روسای آموزش و پرورش کشور در تهران با هزینه دو میلیارد تومانی برگزار شود؟ مسئولین چه پاسخی برای اقناع دانش آموزان چنین مدارسی دارند؟"

                                                                          یکی از خوانندگان  روزنامه ی کیهان

پاسخ وزیرآموزش وپرورش

در پاسخ به مطلب مندرج درتاریخ 17/5/90 به اطلاع می رساندکه بنده این پول هارا از سرقبر بابام آوردم! دیوارکوتاه ترازآموزش وپرورش گیر نیاوردید.اصلاً توراسنه نه !کاسه ی داغ ترازآش شدی که چی؟!برخی وزارت خانه ها دومیلیارد که سهل است ده ها میلیارد هزینه ی کنفرانس هاواجلاس های آن چنانی می کنندچشمت کور، نمی بینی؟حرفت درنمی آید!به نتایج نکوش که اظهرمن الشمس است ،التفات بنما. بدکارکردیم امسال سرانه ی دانش آموزی رابیست درصد ارتقا دادیم . اگراقناع شدید چه بهتر وگرنه بیا پیشم تاتورا بدجوری اقناع کنم!!!!

 

*خوانندگان محترم توجه داشته باشند؛ خُلق آقای وزیر توی ماه مبارک رمضان بدجوری تنگ است وچنین ادبیاتی پارسال همین موقع بعدازافطاری به معلمان پیش آمده ،وچنین اتفاقی تکرارشده که نمونه ی بارزی از این فرضیه است، که گاهی تاریخ تکرار می شود.لطف کنند سؤالات خودرا ازمعاون ایشان که الا ماشاء الله کم هم نیستند ، وهمین طور اضافه کاری ومأموریت وبدی آب وهوا را به جیب می زنند؛درمیان بگذارند.

                                                                                                 امضامحفوظ




تاریخ : سه شنبه 90/5/18 | 9:6 عصر | نویسنده : هادی اخوان

برادربزرگوار سلمه الله

خواهشمند است بامداقه ی خویش درعنوان روزنامه ی مردم سالاری "شب می خوابیم ،صبح می بینیم جنس هاگران شده است."راباتوجه به حکمت مشایی یااشراق، تفسیر وتأویل نمایید ولطف کنید نظرفلاسفه ی قدیم ازافلاطون گرفته تا ارسطوراازجمله ی یادآوری شده ذکرکنید.

     اجابت تقاضامایه ی مباهات خواهدبود.                                      یکی ازخوانندگان

 خواننده ی بزرگوارسلام علیکم

باتوجه به عقیده ی ناب فیلسوفان قدیم وجدید ،جمله ی یادآوری شده؛ مبتنی است برحادث بودن زمان،که خط بطلانی است برعقاید نوافلاطونیان.همان طورکه انسان درمحدوه ی زمانی خاص ،واردرودخانه ای می شود ؛بعدازخروج ا زآن رودخانه ،هنگام ورودمجدد، نه آن رودخانه وآب آن مانند اولین باری است که واردآن شده ،نه آن انسان همان انسانی است که دردفعه ی قبل وارد رودخانه شده بود.

همین استدلال براجناس نیزصادق است جنسی که امروزمی بینیم ،فردای آن روز، نه همان جنسی است که دیروز دیده ونه آن قیمتی است که دیروزداشته است.فلذا نتیجه می گیریم؛ زمان واجناس حادثند ودرحال دگرگون.وچنین دگرگونی درقیمت اجناس فطری است وتقصیر هیچ مسئولی ازوزارت بازرگانی گرفته تاوزارت جهادکشاورزی وغیره نخواهدبود .وبیهوده باارائه ی چنین سؤالاتی ،اوقات شریف مسئولین را، که هرثانیه اش به یک تن طلا می ارزد،مکدر نفرمایید.

                                                                                              روزگارمستدام                                  




تاریخ : سه شنبه 90/5/18 | 4:54 عصر | نویسنده : هادی اخوان

حسن بزرگ مسئولین کشوری نسبت به مسئولین بلاد دیگرکه درهیچ جای دیگر نمی توان چنین نمونه ای رامشاهده کرد ؛این است که بیش تر به فکرمردم جهان به خصوص کشورهای هم کیش وهمسایه هستند تا مردم خودی .یعنی زمانی که سربربالین می گذارند تمام فکرشان این است که مردم دیگرجهان گرسنه نخوابند یا خدایی ناکرده در دسترسی به داروودرمان مشکلی نداشته باشند.یابرای مردم کشورهای دیگرچه کردیم ؟ومقصودم ساخت مسکن وکارخانه های مختلفه درونزوئلایا کمک های میلیاردی به کشورهای لبنان وفلسطین ویافروش اتومبیل های داخلی به نصف قیمت ،به کشور سوریه ودوست امروزی ودشمن دیروزی مان ،عراق نبوده است، که شمارش این نوع کارهاازحوصله ی ما خارج است.مقصودم همین شیریارانه ای بوده که برسرسفره های مردم تا چند روزپیش می نشسته وباآن شکم شیرندیده شان راسیرمی کردند ،ولی ناگهان برای حفظ حرمت مردم دیگر کشورها به کلی حذف گردید.

می گویی که چه شده که سرت برتنت سنگینی می کندوتشویش اذهان عمومی می کنی؟

آخرمانفهمیدیم دوسه کلمه حرف حساب زدن هم شده تشویش اذهان عمومی!آخر این شیریارانه ای که حذف نمودند ؛آن طرفش برای این که برادران همسایه وهم دینمان از شیربی نصیب نمانند،تن تن صادرمی کنند.درهمین دو سه روزپیش از جرایدخواندیم که"فروش روزانه100تن شیرخام به امارات." حالا بماند به چه قیمتی ! آن هم به چه کشوری ! که حاضراست سردربدنمان نباشد.یکی به مابگوید این ضرب المثل "شمعی که درخانه رواست روشن نمودن آن درمسجدنارواست"رابرای چه ساخته اند؟

باید باخط خوش بالای سردرمجلس مان این ضرب المثل رابنویسیم ،تا حواس نمایندگان زیاد به آن طرف واین طرف پرت نشود وکسی دادش دربیاید وبدانندمردم کشورشان هنوززنده اند.

آری تافردا هرکس آزاداست به تناسب حال ومقام،برای خودش مطلبی ،چیزی ...بنویسد قبل ازاین که اورابدجوری خودسانسوری کنند .تافردا




تاریخ : یکشنبه 90/5/16 | 4:53 عصر | نویسنده : هادی اخوان

هنگامی که صدای پرطمطراق خانم بزرگوارمان راهمراه با تهدید شنیدیم که فرموده :بدون گوشت به خانه نیا.تصمیم گرفتیم هرطوری شده این بار دل به دریا بزنیم ورنگ وطعم گوشت رادرمنزلمان مزه مزه نماییم وکاری نماییم که سریال سال های دورازگوشت !به خوبی وخوشی درمنزلمان ختم به خیرگردد.لذاباد درغبغب انداخته وبابرداشتن چندهزارتومانی ،به بازار قدم گذاشتیم. انگارکه می خواهیم چندکیلویی طلاونقره بخریم یا قلل اورست رافتح نماییم که دوراز واقعیت نیزنبوده!به چندتاازقصابی ها که سرک کشیدیم ،زیارت کردیم که قیمت گوشت، باپول توجیبی بنده به هیچ وجه مطابقت نداردوفاصله ی آن بسیارزیاداست.همین که مأیوسانه وگردن شکسته! طول بازارراطی می نمودیم ؛ناگهان قیمت مصوبی برروی گوشت خورده بود؛ که قیمتش  با گوشت های دیگرازاززمین تا آسمان متفاوت بود.انگشت تحیربردندان گرفته واندیشیدیم، خداراشکر، دراین بازارزرق وبرق کسی هم پیدامی شود جنس خودرا زیرقیمت بفروشد .یک کیلویی خریدیم وپول باقی مانده رابرای روزمبادا ذخیره کردیم .طوری گوشت را بردستانمان حمل می کردیم که آه وافسوس مردم به هواخاست. بسیاری از مردم با حسرت به آن می نگریستند وآرزوی داشتن چنین گوشتی رادردل خویش می پروراندند.

مانند فرماندهی فاتح! که ازجنگ سخت برگشته باشد، گوشت راتقدیم همسرمان نمودیم وبدون گفتن یک کلمه، شروع کردیم به خواندن روزنامه ی یومیه .خانم ابتداباورش نمی شد وانگارکه فرزند گم گشته اش را سال ها پیدا کند، به سوی گوشت خیزبرداشت وآن رادرآغوشش کشید وتامی توانست آن رابویید.دلش نمی آمد آن رابرای افطاری درست نماید.بعداز ساعت ها تصمیم گرفت گوشت،آن جگرگوشه اش را رهاسازد وبا چشمانی اشک آلودبرای افطاری درست نماید.زمان افطار ماتوانستیم بعداز سال ها آبگوشت باگوشت نوش جان نماییم واززندگی لذت بیریم ولی افسوس که این لحظه ی شیرین چه زودبه پایان رسید.

فردای آن روزکه عازم کارمان بودیم غفلتاًچشممان به تیتر روزنامه ای برخورد نمود، که نزدیک بود دوشاخ به این هوااز سرمبارک مان به بیرون درزکند؛ که به خیرگذشت ،بااین عنوان:ابهام درواردات گوشت خوک ازبرزیل. هرچه بود خودمان رازدیم به بی خیالی ونزدوجدانمان آسوده بودیم که توانستیم مزه ی گوشت را بچشیم ،حالا گوشت گاوبوده یا گوشت خوک یاهرچیزدیگر .وبایدبه مسئولین مربوطه یک دست مریزاد گفت ،که توانستند بااین کارشان آرزومان رابرآورده سازند.  




تاریخ : شنبه 90/5/15 | 12:26 صبح | نویسنده : هادی اخوان

بسیاری از مواقع ناخواسته ازدهان مبارک افراد شخیص ،کلماتی به بیرون می پردکه بسیاری آن را حمل برتبلیغات زودهنگام مجلس می کنند؛که سیاسیون به آن می گویندتبلیغات پنهان .درچندروزپیش نماینده ی محترم مجلس آقای کوچک زاده ،که چندان هم ریزه میزه نیستند وچندین بار شاخ فیل وکرگدن رابا دستان نازنینشان شکاندند،فرمودند :"جا داشت که نمایندگان تودهنی محکمی به علی مطهری می زدند که متأسفانه این اقدام صورت نگرفت."

همین سخن والا!که در کمال خون سردی ابرازگردید، موجب شد که بسیاری ازکسانی که توی بدن سازی وپرورش اندام فعالیت می نمایند برای نشان دادن ضرب شست به نمایندگان درمجلس بعدی، تصمیم بگیرند؛ نامزد گردند. فلذا برای این که بعد سخنرانی هرنماینده تودهنی محکمی به همدیگرحواله نمایند؛نمایندگان قوی وهیکلی نیازاست ، که ورزشکاربوده تا بتوانندتحمل مشت یکدیگرراداشته باشند. بسیاری ازکارشناسان اعتقاد دارندبا ورود قهرمانان پرورش اندام به مجلس، مابه آرزوی چندین ساله ی خود که همان مجلسی توأم با تبادل فکری وبرخوردشدید جسمانی است ،خواهیم رسید .

آن طورکه ازگوشه وکناربه گوش می رسد، دکوراسیون مجلس بعدی نیز به کلی تغییر خواهدیافت ودر وسط صحن مجلس ،رینگ بوکس دایر خواهدشد.باآرزوی توفیق بیش تر برای نمایندگان ورزش کار ،شرط تحمل مشت ولگد دیگران ودفاع شخصی به شرط فوق لیسانس بودن نمایندگان افزوده خواهدشد.