سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 90/5/23 | 10:46 عصر | نویسنده : هادی اخوان

این قدر اعتراض کردیم ،آن قدر فریادکشیدیم ،گلویمان راپاره پاره نمودیم ،نایمان ترکید از بس که صداهای قلمبه ازآن به بیرون پرتاب کردیم .گفتیم قلبمان ضعیف است.چه عیبی وایرادی دارد که شغل شریفمان! هم شود جزوشغل های سخت وزیان آور،این هم برود رویش .

همین پارسال چندتاازهمکارانمان ازترس این که حادثه ی غیرمترقبه ای پیش آید؛ ایست قلبی پیداکردند وعمرشان رادادندبه من وشما!داری رانندگی می کنی ،جنازه ای را به سوی قبرستان می بری ،ناگهان می بینی جنازه از جایش بلندمی شود وبه شیشه ی اتومبیل می کوبد ،که آقاهمین  سرکوچه ی پیاده می شوم .!خوب شمافکرمی کنید آن لحظه ما چه حالتی پیدامی کنیم؟.تمام سیستم بدنی مان به هم می ریزد.خداوند این مسئولین مربوطه را سلامت بداردکه آمدند وشغل مان راجزوشغل های سخت وزیان آور قلمداد نمودند .من که اولش باورم نمی شد تااین که درروزنامه ی کیهان ،خبرش را خواندم وکلی کیف کردم.نوشته شده بود"رانندگان حمل جنازه جزومشاغل زیان آورقرارگرفتند."

همسایه بغلی مان که راننده ی شرکت واحد تشریف دارند ؛بعداز مشاهده ی خبر اگرکارد به بدنش می زدند ازآن خون نمی آمد.آخر این تن راکفن کنند آدم زنده ترس و زیان دارد؟!بیسوادند دیگر بی خودی برای خودشان هارت وپورت می کنند!