سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 90/5/9 | 2:57 عصر | نویسنده : هادی اخوان

میرزااحمداعتمادالسلطنه وزیرانطباعات ناصرالدین شاه ،مردی بود سیاست مداروادیب ودرنویسندگی چیره دست.وی خاطرات روزانه ی خودراباقلمی روان،شیرین وبی پرده نوشته است؛که به صورت کتابی باعنوان "خاطرات اعتماد" انتشاریافت.اکنون برآنیم خلاصه ای ازآن رابرای مستفید ومستفیض خوانندگان ،نقل به قول نماییم.  À

*  ملیجک نقل می کرد ،که سفیرروس به خاطر سفرکمترمسئولین مملکتی به روسیه کلی عصبانی است وازطرفی ازاین که مامی خواهیم باانگلیس قطع رابطه کنیم کلی خشنود.امروزشرفیاب شده وبامعیّت وزیرامورخارجه ؛کتباً قول داده :"به زودی"نیروگاه بوشهر افتتاح خواهدشد."آن چه ازگوشه وکنارخبرمی رسد،باز روس ها[ روسیه ی کبیر] پول کم آوردند.وزیرامورخارجه نوشته ی سفیررابه من داد تا ترجمه کنم ؛ببینم کلمه ی "به زودی"به زبان روسی چه می شود؟عصرتمام لغت نامه های روسی رابررسی نمودم ولی نتوانستم معنای آن رادربیاورم وچیزی نیافتم.باخوداندیشیدم حتماً این کلمه را روس هاازسیاسیون ما آموخته اند.

*من به وزارت امورخارجه رفتم.یکی ازروس هاکه نمی دانم چه کاره ی سفارت بودن،کاغذی سربه مهرداشته تابه دست وزیربرساند.نامه راازوزیر خودمان دریافت نمودم وآن رابه زبان فارسی ترجمه کردم .کلی قول دادند که ازایران درتمام جوانب حمایت خواهندکرد. ورییس جمهورشان هم زیرنامه راامضا نمود. خیلی خوشحال شدیم .شب که به خانه رسیدم از رادیو شنیدم؛ که سازمان ملل بدون هیچ مخالفتی ،رأی به تحریم ایران داده است.آن قدر عصبانی شدم که زدم شیشه ی خانه ام راشکستم.

*امروز تصمیم گرفتم دیرتر سرکاربروم.بعد از وقت اداری درمحل کار، وزرا وسفرای مختلف حوزه ی دریای خزر گردآمده بودند .روس هازحمت کشیدند وخودشان دریا را بالسویه بین خودشان تقسیم نمودند .سهم ایران ازدریای خزر بسیار خنده آوراست که چون تأثیر منفی تربیتی دارد، از ذکرآن خودداری می نمایم...

 




تاریخ : شنبه 90/5/8 | 11:7 عصر | نویسنده : هادی اخوان

ای افلاطون روزگار،ای که ارسطو وبقراط ریزه خوارعلم ودانش تواَند.ادیسون باآن همه اختراعش شاگرددرگاه توست .واگرتونبودی سیستم بانکی وجودنداشت .دانشمندان جهان که معروفند؛ باید دست ازنوشته های خویش بردارند ودربرابر علم وسوادتودرکلاس های نهضت سوادآموزی یاپیش دبستانی ثبت نام کنند.فیلسوفان بایداز فرامین بانکی تو شبی10بار مشق بنویسند.ونگوگ وشکسپیربه گردپای تونمی رسند وتوهنوز درپرده ی معروفیت ومشهوریت پنهانی !تاکی می خواهی درپشت ابرها مخفی بمانی و سیستم های بانکی واقتصادجهان روبه افول برود ؟ذره ای ازدانش تو اقتصاد رو به شکست اروپارانجات خواهد داد...

چه کنیم دیگر؟ مامجبورشدیم برای گرفتن یک وام صدهزارتومانی ! رییس بانک فلان شعبه ی شهرمان که با زیردستانش سه نفربیش ترنمی شوند، چنین تعریف وتمجیدنماییم تاازوام فکستنی !محروم نگردیم .

به هرحال، مقصرکه مانیستیم به ما بزرگان ومسئولین آموختند که چنین کنیم .می گویید چه طور؟آخردرهمین نشست مشترک هیئت دولت بامسئولین اجرایی ،چنان ازرییس جمهور پاچه خواری وتعریف وتمجیدنمودند، که ازاین همه لطف ومرحمت نزدیکان، تعجب نمودند ؛ زدند زیرخنده وکلی کیف کردند .برای نمونه، درجمله ی تاریخی استاندار گیلان فرمود:"قبلاً دنیا ایران رابه کوروش کبیرمی شناختندولی الان به محمود کبیرمی شناسند."

حالاشما به ماگیرمی دهید که دست از مجیزگویی بردارم .ناچ!




تاریخ : جمعه 90/5/7 | 5:10 عصر | نویسنده : هادی اخوان

  -الوالو..،روابط عمومی وزارت...

-بع...له،بفرما

-الو...صدایتان ضعیف است.

-بفرمایید؛جانم چه فرمایشی دارید؟

-الو،بنده از لشت نشاء گیلان تماس می گیرم.

-ازکجا؟

-ازلشت نشا گیلان ،ته قربان!

-خوب فرمایش؟

-قربانت برم!مگروزیر محترم چندماه پیش نفرموده که ماامسال قطعی برق نداریم ؟

-مگرچه شده؟

-این جاهردو روزدرمیان برق می رود.مشکل ازکجاست؟

-خوب وزیرازاین فرمایش هازیادمی فرمایند!نمی دانسته یک چیزی ازدهانشان دررفته .شماهم شکایتی دارید برویدشورای حل اختلاف به سرعت مشکلتان راحل وفصل می نمایند!

-همین؟

-نه جانم!همین الان وزیر پیشاپیش اعلان نموده تا10سال دیگرقطعی برق نداریم.بازهم فرمایشی است؟

-پس خیلی مواظب باشید؛ نچایید!




تاریخ : جمعه 90/5/7 | 12:34 صبح | نویسنده : هادی اخوان

الهام :فاطمه رجبی صریح وتنها،همچون ابوذر!          به نقل از سایت جهان

غیرازسخن آقای الهام که با با ذهن وذکاوت وصف ناشدنی خویش !از خانم محترمشان تعریف نمودند، وسخنشان برخلاف نظربزرگوارانی چون سعدی است که فرموده: عطرآن است که ببوید نه آن که عطاربگویدو مصداق ضرب المثل  مختلفه می باشد که خودبه آن واقفید،ماهم هرچه چرخیدیم تایک وجه شباهت بین این دو بزرگوارپیدا کنیم نتوانستیم .ولازم به یادآوری است هرچندمی توان خانم رجبی را باافرادبسیاری درتاریخ مقایسه نمود ! ما در وجه شباهت این دو امشب، بد جوری گیر نمودیم وهرچه به ذهنمان فشارمی آوریم کم تر پی به اصل موضوع برده. لذاازکلیه خوانندگان وبینندگان وزوّار عزیز که متن رامی خوانند واز خبرآگاهی دارند ؛خواهشمندیم هرچه سریع تر نظرات خویش را به روابط عمومی ارسال نمایند ووجه شباهتشان را عیناً وکتباً عرضه دارند؛ تاازبین انبوه شرکت کنندگان،که دورازانتظار نیزنخواهدبود ،به دونفر جایزه ی بلیت سفر به ارمنستان آن  هم برای زیارت هدیه دهیم .

                                                                               روابط عمومی بالامحله




تاریخ : پنج شنبه 90/5/6 | 6:40 عصر | نویسنده : هادی اخوان

ازمزیت طرح های بلندمدت نسبت به طرح های کوتاه مدت ،یکی این است که هیچ کس ازآن سردرنمی آورد وازسرتابن مبهم است واگرکمی گذشت وحرف هاوحدیث هادرمورد آن وجودنداشت؛آهسته آهسته به بوته ی فراموشی سپرده می شود.ازآن جمله طرح واگذاری سهام عدالت است،که نوشته اند :ازسه سال گذشته خبری ازسهام عدالت نیست."

فلذااین افرادبی اطلاعند که این طرح ازجمله طرح های بلندمدتی است که بایدتنها درزمان انتخابات برسرزبان ها بیفتد واصلاً نباید غیرازانتخابات ،ازآن سخن به میان آورد وبه نوعی جرم سیاسی تلقی می گردد.

غیرازفوایدیادشده ،این طرح این ویژگی رادارد که چندین گروه ازاقشارجامعه ،چندین باراز مزایای آن ،که همان مبلغ پول 80000تومانی بوده که ناگهان آب خورده وبه نصف تقلیل یافته ؛بهره مند گشته ولی به اقشاری حتی دراین مدت پشیزی نرسیده است.کاغذپاره هایی که به عنوان سهام ،تعلق گرفته ،گویابرخی ازشرکت هامتضرر شده اند ؛وچنان تشخیص داده شده که این افرادسهام دارمقصران اصلی اند وبایدضرر شرکت هاراازجیب مبارکشان بپردازند.




تاریخ : چهارشنبه 90/5/5 | 4:35 عصر | نویسنده : هادی اخوان

این بلایی که دراین ایام ،چینی های کمونیسم وبرادرودوست ،دارندسرمامی آورند ؛روس های قدیم به ،جفت سبیل هایشان خندیدند ،که چنین مصیبتی رابرماواردکنند.همین دیروز چیزی دراندرون من خفته می گفت:خبری می آید،خبری درراه است.دیگر فکرنمی کردیم ؛همین خبراست که،چینی ها حاضرند درعوض پول نفت،به ماکالابدهند.

دیگرفکرش رانمی کردیم دردنیایی که هرلحظه داردپیشرفت می کند ، مابیاییم ویک گام ،چه عرض کنیم صدهاگام برگردیم به عقب ودردادوستد کالا همان روش کالابه کالایابه اصطلاح اقتصادیون؛ روش پایاپای را زنده نگه داریم وآن رارواج دهیم. کسی برود یقه ی این چینی هارابچسبد،که ماپولمان رامی خواهیم!

 این برادران امورخارجه وسفرای مستقردرچین، نمی دانیم در آن جا چه پاچه خواری هایی که نمی کنند؟! همین که پایشان رسیده به پکن وشانگهای ودیگر شهرها ،شروع می کنند ازکالاهای چینی تعریف کردن.ماداریم دراین جاازکالاهای بنجلشان سربه کوه وبیابان می گذاریم ودادوفریادمی کنیم ؛آقایان!ماکالاهای چینی نمی خواهیم .این آقایان ومسئولین چینی در کمال وقاحت البته به زبان چینی، چنین اظهارنظری می کنند.درهرصورت این داستان ورودکالاهای  بی کیفیت چینی  ،حالا حالاهاادامه دارد ؛زیراآن چه ازخبرها برمی آید،تصمیم برآن بوده ،کارت بازرگانی وارد ات کنندگان کالاهای بی کیفیت باطل گرددکه چنین نشد ودستورتااطلاع ثانوی معلق گردید.

حتماً درواردات کالاهای چینی حکمتی وجوددارد که ماازآن غافلیم .همین پسر همسایه مان ،چنان عاشق کالاهای چینی شده ،که به پدرومادرش گفته :دخترچینی می خواهدآن هم ازنوع وارداتی اش .لذاازمسئولین مربوطه خواهشمندیم دراین مورد آگاهانه اقدام کرده وچندان تعجیل ننمایند.

 




تاریخ : سه شنبه 90/5/4 | 11:8 عصر | نویسنده : هادی اخوان

دراین ایام کل طول روز کارمان شده به آینده اندیشیدن.با خودمان می اندیشیم وکلنجارمی رویم اگرعمری باقی ماند وماهم پرتاب شدیم درجرگه ی بازنشستگان ،چه طوری می توانیم، شکم خود وبچه هارا سیرنگه داریم؟آیا اصلاً مسئولین بااین همه مشغله! به فکربازنشستگان هستند.وبااین فکرها جانمان به لبمان رسیده بود.که ناگهان ،درهمین هفته چشممان به درج خبری درنشریات ،روشن گشت.وشوروشعف وصف نشدنی تمام وجودمان رافراگرفت .وباخودگفتیم آن فکرهای غلط وغلوط  که درباره ی مسئولین می کردیم؛ همه اش اشتباه بود،وبه گفته ی  کارشناسان مذهبی وسوسه های شیطانی بوده.مسئولین مربوطه تمام همّ وغمشان به فکربازنشستگان ،چه کشوری وچه لشکری و...است ولی کوقدرشناس!؟

اماخبری که ماراازاین روبه این روکرد وباردیگر به ماامید زندگی بخشیدوهمین خبرهای شادی آفرین است که امیدبه زندگی رادرکشورمان چندین برابرساخته؛عبارت بود از،"وام بازنشستگان کشوری ،به5/1 میلیون تومان افزایش یافت."واقعاً دست مریزاد آدم راانگشت به دهان می کنند. دراین شرایط بداقتصادی مهیّانمودن چنین وام کلانی! شکستن شاخ فیل است وبوسه  دادن بردندان مار.

بااین همه پول چه کارهایی که می توان انجام داد!می توان برای کلیه فرزندان خانه ای دست وپانمود.می توان عروسی مفصل وآبرومندانه ای برایشان گرفت....وسرآخر کلی پول هم زیاد خواهدآمد.ولی آن چیزی که دراین بین می ماند ،گرفتن چنین وام کلانی !است که طبق سیستم بوروکراسی ، حداقل  بایدازنصف  پول ها چشم پوشی نمود، وبا ید برای مانده ی وام ،فکرهای اساسی کرد!




تاریخ : سه شنبه 90/5/4 | 12:11 صبح | نویسنده : هادی اخوان

این بحث "داریم" یا"نداریم "دیگر ماراکلافه ساخت .یکی از آن گوشه بلندمی شود؛ می گوید: داریم ،یکی دیگر بدون مقدمه نمی دانیم ازکجایش پیدامی شود؛ می گوید: نداریم .یکی می گوید رشوه ورشوه خواری داریم .یکی می گوید هرچه چرخیدیم کمتر یافتیم .یکی می گوید: گرانی وامنیت نداریم یکی دیگر انگار که درزمین دشمن بازی می کند!می گوید: داریم .وهزاران مورد دیگر،که درانتهامی رسیم به سخن آن آقا که می گوید: اسکله های غیرقانونی داریم وآن آقا هم می گوید: نداریم. این وسط مردم بیچاره گیر افتادندواز بس سرشان راچرخاندندبه این طرف وآن طرف ،کلی سرگیجه گرفتند ونمی دانند به کدام باید اعتمادکرد.

همین مش رجب  بالامحله ی  ده ما که سیکل شان بادکترای امروزی برابری می کند؛ روکرد به این جانب وفرموده ،که این قدر به خودت فشارنیاور؛که برای قلب مریضت خوب نیست. یک دفعه می افتی می میری ،خداراخوش نمی آید! به فکرخودت نیستی به فکرمردم باش! اصلاًحواست راجمع کن وملتفت باش که حُسن بعضی از فرمایش های این برادران مسئول دراین است که مانندبسیاری از چیزها جنبه ی یک بار مصرف دارد!یعنی برای خالی نبودن عریضه ، چیزی میزی ازدهانشان غفلتاً خارج می شود یعنی فرمایششان راکه فرمودند؛فردایش خودشان هم فراموش می کنند، ومی اندازند پشت گوششان . اصلاً همین مسائلی "داریم "یا"نداریم "که این روزها داغ داغ است معمولاً تایک زمان معینی کاربرددارد! زمان که بگذرد، مسائلی به این مهمّی می روند بایگانی می شوند ومی روند پی کارشان ،تا بعدها که غفلتاً مبحثی دیگر ازدهان فلان مسئول خارج گردد. مگرنشنیده ای که گفته اند: سخن نوآر که نو راست حلاوتی دگر.

دیدیم حرف حسابی است .اگرنبوداین سخنان گرانبار ،هیچ گاه ژورنالیست به وجودنمی آمد، وعلم ودانش پیشرفت نمی کرد.باید زنده بودتا حرف های "داریم"یا"نداریم "آقایان را بشنویم واین طرف گوشمان درباشدوطرف دیگر دروازه!

 




تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 12:58 عصر | نویسنده : هادی اخوان

این روزها که گرمای هوا،امانمان رابریده، ودراین چندروز مانده به حیات بی ارزش دنیوی!  جرئت روشن کردن کولر رانداریم وقلبمان ضعیف است وهمین جوری که قبوض برق سربه فلک کشیده است وبادیدن آن دراین ماه می ترسیم؛ قلبمان به کل ازحرکت وجنب وجوش بیفتد؛ خوانندگان عزیز ازگوشه وکنار ازمامی پرسند :تکلیف شان چیست ؟حالا باید درمقابل این اراذل واوباش که آمدند ،آن بلا را برسر قویترین مردجهان آوردند ،چه موضعی بایدگرفت؟

هرچنددر نوشته های پیشین عرض کردیم، این سؤالات سخت سخت رااز آقای وزیرکشور وسردار رادان بپرسید، گوش نازنین کسی بدهکارنیست .وخوشابه حالتان.نمی دانیم جوبی اعتمادی که بعضی ازآقایان سیاسی، این روزهاعنوان می دارند موجب چنین امری گردیده یاچیزدیگری است؟

قبل از ارائه ی نظر،باید بگویم ؛بنده  درریاضت کامل به سرمی برم وروی زندانی های سیاسی رااعتصاب غذانمودند روسفید نمودم .این بیچاره هااعلان می دارند :درفلان تاریخ دست به اعتصاب خواهندزد یااعتصاب غذای خشک یاتررا درپیش گرفته اند .اگر به منزل این جانب تشریف بیاورید ،متوجه می شویدکه این جانب الان سال هاست که ناخواسته درمحرومیت از غذابه سرمی برم .نه غذای کاملی نه زندگی .رسیدیم به سخن آن عزیز، که کارمی کنیم تازنده بمانیم!فلذا اگردیدید درپاسخ دادن کم آوردیم زیادمتعجب نگردید.

 خوب زیاداز بحثی که خوانندگان محترم ومحترمه پیش کشیده اند دورنشویم  . این تیتری که روزنامه شرق زده، بااین عنوان:?پزشکی قانونی: در 10 سال گذشته پنج میلیون و 800 هزار نزاع ثبت شده و به طور متوسط روزانه سه نفر با اصابت سلاح سرد جان باختند ، خشونت ایرانیان در مرز هشدار" باز قصد سردبیرمحترم توقیف روزنامه است وگرنه چنین کاری نمی کردند . بیکارند پول هم کم آوردند؛ گفتند: بهتراست یک تیتری بزنیم تاروزنامه ی ماراببندند. باید بگردیم روزنامه های دیگرچه می گویند ؟ همین سردارمحبوبمان رادان می گویند یا رادار،که زبانمان خوب جفت وجورنمی شود؛ فرموده :امنیت خوب است نگران نباشید.آن قدرآمارغلط غلوط داده اند که نمی دانیم به کدامشان اعتمادکنیم!

ازسویی  مردم می گویند: فرهنگ سازی نمی شود.همه ی این کاسه وکوزه هابر سرمبارک صداوسیمامی شکند . یکی می گوید: صداوسیما شده تریبون دولت .خوب دولتی است پس بیایدکارهای شماراتبلیغات کند!اصلاً مشکل از جای دیگراست .همین پول یارانه ها 10روز عقب انداختند که چی؟آدم را عصبی می سازند.یارو نمی داند؛ می رود به عابربانک ،هرچه کارت می زند یک ریال هم به دست نمی آورد ،عصبی می شود، چاقو رایک راست توی شکم بغل دستی اش فرومی کند. همین باعث افزایش آمارنزاعست.

می گویند:سلاح سردوچاقورا به بیرون حمل نکنید. طرح خوبی است ولی اگرکسی خواست برود تفریح وچاقوبرد ،چی ؟مگرمی شود مردم راقانع کرد.ما که به خانممان گفتیم :حمل هرگونه چاقودرغیرازآشپزخانه ممنوع است! امنیت که نداریم. یهو دیدی پولی برای خرج خانه نیاوردیم ،چاقووخنجری به سویمان پرتاب شد. به جای این که این قدر برویم مشکلات دیگرکشورها رابررسی کنیم، که چنین وچنان است یک کمی به فکر خودمان باشیم. خداراباید هزاران بارشکرکرد ،که مثل بعضی ازکشورها حمل سلاح درکشورمان آزادنیست،وگرنه کسی توی کشورمان زنده نمی ماند.هرروز کنارعابربانک ها قتل می شد.سخن، زیاد طولانی شده ،ونظرنهایی این جانب،اصلاً ازخانه ومنزل بیرون نروید .بیشتراوقات بخوابیدکه بااین کارمی توان ،هم سرمایه ی زیادی برای نسل های آینده ذخیره نمود هم ...بقیه راهرچه فکرمی کنیم به ذهنمان نمی رسد.فکرماهم توی این ایام خشکیده....!  پیش بینی کرده بودیم!




تاریخ : شنبه 90/5/1 | 6:3 عصر | نویسنده : هادی اخوان

        مشکلات اقتصادی مهم ترین نگرانی مردم آمریکاست.                       به نقل ازروزنامه کیهان

ازآن جایی که مهم ترین مشکلات مردم ایران، ازسال ها پیش حل وفصل گردیده وپرونده ی آن ها چندین سال است که داردخاک می خورد. وازنظر مردم ایران زمین سخن ازمشکلات اقتصادی به مثابه ی طنز وفکاهی است که تاسخن از مشکلات به خصوص اقتصادی به میان می آید ؛ازخنده روده برمی شوندوچنین مشکلات برمی گردد به هزاران سال پیش، که دراین سه چهارسال اخیر، بالکل مرتفع گردیده است .لذانویسندگان جراید تلاش می کنند؛تابراساس حس نوع دوستی وسخن سعدی(ره)که فرموده: بنی آدم اعضای یکدیگرند،به کشف مشکلات مردم جهان، وقتشان رااختصاص دهند که خداوند به همه ی آنان توفیق ارزانی دارد ؛که بسی ثواب اخروی درپس این همه ازخودگذشتگی،که زبان ازبیان آن قاصراست، نهفته است.دعای خیر مادران ایران دراین کارخطیر بدرقه ی راهتان .