درچندروز گذشته بانزدیک شدن هتک حرمت به روز عاشورا،هجمه ی حملات به اصلاح طلبان چندین برابر شده است.به طوری که در یک اقدام ناباورانه، سیمااقدام به پخش سخنرانی روحانی ای در مهدیه تهران نمود ،که تمام اتهامات را متوجه ی سران معترض نمود ،وخواستار برخورد قضایی با آنان شد .چنین هجمه ای انسان را به یاد دوران دولت خاتمی می اندازد ،که صدا وسیما از هیچ امری برای نابودی اصلاح طلبان فرو گذاری نکرد.این جانب در این فضای مه آلود سیاسی گیج ومبهوتم وواقعاًبرایم مشکل است که حق با کیست ؟اگر فقط صرف تمجید وتعرف غرب کفایت بر وابستگی افرادبه غرب می کند ؛در این صورت بسیاری از ایرانیان مورد توجه غربند. واز سوی آنان مورد تعریف وتمجید قرار می گیرند؛ پس آنان هم وابسته به غربند.دراین فضا اگر به فرض سران معترض ،اعتراضی دارند چگونه باید ،اعتراضشان رابه گوش مردم برساند ؟آیا این همه امکاناتی که در دستان گروه به ظاهر حق به جانب وجوددارد،ذره ای دراختیار آنان است ؟این جانب با تحلیل سخنان سران معترض به این نتیجه رسیده ام به حقیقت مشکلاتی دراصل انتخابات وجوددارد که باید آنان را پذیرفت .ونباید به راحتی از آن گذشت.مشکل حمایت بی دریغ شورای نگهبان از یک کاندیدا به نظرتان مشکل انتخاباتی نیست؟ در همین حوزه ی رأ ی گیری مادرانتخابات مجلس چه زدوبند هایی که وجود ندارد.هردوره مانند دوره ی گذشته است.اکنون که خود را الگوی کشورهای جهان می دانیم نباید به رفع این مشکلات بپردازیم؟آیا این که هرکسی به این مسائل اعتراضی داشته ،اورا غرب زده ووابسته به غرب بدانیم. نباید در این موارد حساس بی گدار به آب بزنیم وکاری کنیم که موجب پشیمانی گردد.فرار مغزها وکوچ استادان بزرگ از کشورمان برای چیست؟بسیاری خواهان برخورد با معترضینند"أین تذهبُ "می دانند آنان کیستند؟جگرگوشه ی انقلاب .روزهایی که دررأس حکومت وقدرت بودند ،توان براندازی نداشتند واکنون شدندبرانداز ؟در کار سران معترض هم اشتباهات زیادی وجود دارد که آنان نیز بایستی از قبل به رفع آن می پرداختندچون ،جدانمودن مرزهای خودی از غیر خودی .دراین فضای مشکل وتاریک باید هوشیار بود وبهانه به دست دشمنان نداد.دشمنانی که منتظر کوچکترین لغزش مردم عزیز مان هستند.باید دست به دست هم بدهیم وکشور عزیزمان را به سوی ترقی وپیشرفت سو ق دهیم.
مقاله ی پژوهشی حاوی یک مسئله ی علمی ،نظر،اندیشه،پیام ویا دعوی ویادست کم روش تازه ای است ،حاصل تحقیق پژوهنده وبه روشی علمی ومنطقی بیان واثبات می شود.
درمقاله باید عنوان،نام ونشانی:صفحه ی اول عنوان مقاله ونام نویسنده یانویسندگان عنوان شغلی یاعلمی ونام ونشانی کامل صفحه ی دوم نیزباعنوان و چکیده ی مقاله آغاز گردد.
ساختارمقاله نیز معمولاًبه شکل چکیده ¬ مقدمه ¬ متن ¬ نیتجه گیری ¬ پی نوشت ¬ منابع است .
درچکیده که حداکثردر ده سطر نوشته می شود،شامل مسئله ی تحقیق،روش کار ونتایج به دست آمده،به فارسی همراه کلیدواژه هااست.
درمقدمه بایدطرح موضوع یا مسئله تحقیق،ضرورت وپیشینه ی تحقیق مورد توجه قرار گیرد.
درذکر منابع ومآخذدرپایان مقاله ،الگوی زیر بایداعمال گردد.
کتاب:نام خانوادگی نویسنده،نام نویسنده،نام کتاب،نام مترجم یامصحّح،تعدادجلد،نوبت چاپ،محل چاپ،ناشر،تارخ نشر.
مجلات: نام خانوادگی ،نام نویسنده،"عنوان مقاله"،نام نشریه ،دوره ی مجله ،شماره صفحه.
ازمجموعه ها:نام خانوادگی نویسنده،نام نویسنده،"عنوان مقاله":نام مجموعه یاکتاب؛نام ونام خانوادگی تدوین کننده ی مجموعه.
محل نشر:ناشر،تاریخ نشر،شماره صفحه،ابتاوانتهای مقاله.
پایگاه وب :نام خانوادگی نویسنده،نام نویسنده؛"عنوان موضوع"،نام ونشانی پایگاه اینترنتی باقلم ایتالیک،تاریخ آخرین بازنگری درپایگاه.
ارجاعات:تمام ارجاعات بایددرداخل متن دقیقاً به این صورت می آید.(نام خانوادگی نویسنده،سال نشر:شماره صفحه (شمیسا،1375 :182 )
گوجه فرنگی قیمتش چندین برابرشده است . "به نقل ازمطبوعات"
گریزان وپریشان وغمگین ونالا ن از در واردشدو با صدای لرزانی گفت :"گوجه فرنگی هم قیمتش چندین برابر شده ."گفتیم :"ماکه هزاران بارعرض کردیم توی این چند سال هرچی می کشیم ازاین فرنگی هاست گوش نکردی که هیچ ؛آن ها را ناجی خودت هم دانستی .دیدی دوباره به جنب وجوش افتادند تا نزدیک شدن 9دی را برای مردممان تلخ کنند. باز هم بگو ،نع.آخه باید گفت :من از آشنایان هرگزننالم/ که بامن هرچه کرد آن بیگانه کرد.دیدیم جناب باز سر حرف خودش است که نـــــــــــع.فرمودند:" آخه گران شدن این همه کالا ،بالارفتن نرخ این همه میوه که بیچاره ها آخرشان واژه ی بامسماع"فرنگی"ندارندچون سیب واناروغیره چی ؟حتمًا این ها هم کار فرنگی هاست ما خبر نداری . دیدیم بازهم استدلالمان نمی ماسد؛این آقا باز هم می گوید:" نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــع."
زین سبب پیغمبربااجتهاد نام خودوآن علی مولا نهاد
گفت :هرکورامنم مولاودوست ابن عم من علی مولای اوست( مولوی،1372: 535)درقرآن مجید آیاتی هستند که به عنوان یک نص قرآنی دلالت برولایت وامامت حضرت علی (ع)می کنند،ازجمله آیه معروف سوره مبارکه ی مائده است که فرموده :"انّماوَلیّکُم اللّهُ ورسولهُ والّذینَ آمنواالذین یقیمونَ الصَّلوةَویؤتون َالزّکاةَوهم راکعونَ" ( مائده ،آیه ی55) جزاین نیست که دوست شما خداست ورسول اوومؤمنانی که نماز می خوانند وهمچنان که دررکوع اند انفاق می کنند.قرآن مجید می فرماید:ولی وسرپرست ومتصرف درامور شما سه کس هستند؛خدا،پیامبروکسانی ایمان آورده اند ونمازرابرپا می دارند ودر حال رکوع زکات می دهند .منظور از آن کسی که در حال رکوع زکات می دهد حضرت مولا(ع)است.این مطلب در جلد ششم تفسیرالمیزان وجلدچهارم تفسیرنمونه به طور مشروح بیان شده است .
حسّان بن ثابت باتوجه به این آیه ی قرآن می گوید:"فَاَنتَ الّذی اعطیتَ اذااَنتَ راکِعٌ/فدَ تکَ نفوسَ القومِ یاخیرَراکعِ"یاعلی توآن کسی هستی که درحال رکوع عطافرمودی. جان های مردم فدای توباد،ای بهترین رکوع کننده.آیه ی دیگر درهمین سوره ی مبارکه است که فرمودند:"یاایهاالناس الرسولُ بلغ مااُنزِلَ الیکَ ان لَم تفعل فما بلّغتَ رسالتهُ واللّهُ یعصِمکَ من النّاسِ انّ الله لایهدی القوم َالکافرینَ"(مائده،آیه ی67)ای پیامبر ،آنچه راکه ازپروردگارت برتونازل شده است به مردم برسان .اگرچنین نکنی امررسالت اوراادا نکرده ای خداتورا ازمردم حفظ می کند ،که خدامردم کافرراهدایت نمی کند .این آیه دلالت بر نصب جانشینی حضرت علی (ع)دارد زیرا باتوجه به اینکه سوره ی مائده آخرین سوره است که دراواخرعمرشریف حضرت رسول نازل شده وباتوجه به این که مسائل مربوط به توحید،شرک،معاد،نماز،روزه،خمس وجهادقبلاًصادرشده بودویک نکته مهمی باقی مانده بودکه حتی ابلاغ رسالت به آن بستگی داشت ، مسئله ی جانشینی حضرت بود.دراین روز (عیدغدیرخم)حضرت می فرماید :" مَن کنتُ مولاهُ فعلیٌّ مولاه ُاللهمَّ وال َمن ولاه وعادَمَن عاداهُ"(امینی،1366 :301)هرکه من درزندگیم مولای اوبودم پس از من علی مولای اوست.بارالهادوست بدار کسی راکه دوست بدارد علی را،ودشمن بدار کسی را که دشمنش بدارد.حسان بن ثابت با توجه به این مناسبت اشعاری زیبایی سروده است.
مولانا باتوجه به به این حدیث که مورد اتفاق همه هست می گوید:
زین سبب پیغمبر بااجتهاد نام خودوآن علی مولا نهاد
گفت هرکورامنم مولاودوست ابن عم من علی مولای اوست
ممکن است کسی بگوید منظورمولاناازولی مفهوم دوستی باشد اما اگر خوب دقت کنیم درابیات بعدی این مطلب رابانبوت ارتباط می دهد،ومی گوید:کیست مولا؟آنکه آزادت کند بندرقیت زپایت برکند
این مولاکسی است که توراازبندگی دنیاوزندگی مادی رهایی می دهد.نیز درتوضیح این مطلب می گوید:
چون به آزادی نبوت هادی است مؤمنان را زانبیاآزادی است
ازطرفی مولانا جریان غدیرخم راآگاه است که این حدیث رامطرح می کند وچون هرانسان منصفی می داندکه تذکرویادآوری دوستی حضرت علی (ع)نیازبه این همه مقدمات وتشکیلات وخطبه خوانی دروسط بیابان خشک وسوزان ومتوقف کردن جمعیّت ندارد.مولانا علاوه براین حدیث به حدیث دیگری که به این بحث بستگی دارد نیزتمسّک جسته است .پیامبر می فرماید:"مَثلَ اَهلِ یبتی فیکُم مثل ُسفینهِ نوحٍ من رکبها نجاومن تخلّفَ عنهاغَرَقَ."
بهراین فرمودپیغمبرکه من همچوکشتی ام به طوفان زمن
ماواصحابم چوآن کشتی نوح هرکه دست اندر زند یابد فتوح(مولوی،1372: 310)
مولانا میزان هرعمل نیک را عمل حضرت می داند.
ازعلی آموزاخلاص عمل شیر حق رادان مطهراز دغل
اوراافتخار هرنبی وولی می شمارد:
اوخدوانداخت برروی علی افتخارهرنبی وهرولی
درستایش حضرت سخن رابه آن جا می رساندکه می گوید:یاعلی وجودتو یک وجودمادی نخواهد بود،عقلی است که به عقل کل پیوسته است.
ای علی که جمله عقل ودید ه ای شمه ای واگو ازآن چه دیده ای
پیامبر(ص)راشهرعلم وعلی (ع)رادروازه ی آن می داند.
چون توبابی آن مدینه علم را چون شعاعی آفتاب حلم را
جهادگری می داند که جز رضای حق شمشیر نمی زند.
گفت:من تیغ ازپی حق می زنم بنده حقم نه مأمور تنم
اهل نمازی است که هواهارااسیرخودکرده است.
بادخشم وبادشهوت بادآز برداو راکه نبوداهل نماز
خلاصه این که اوراچون کوهی استوار می دانندامّایادحق اورا چون کاه به هرسو می برد.
کوهم وهستی من بنیاداوست ورشوم چون کاه،بادم باداوست
جزبه باداونجنبد میل من نیست جزعشق احد سرخیل من
خشم برشاهان شه وماراغلام خشم راهم بسته ام زیرلگام(مولوی،1372: 229-234)
ما هرزمان به این آقای مهندسمان خطاب می کردیم شماکه کبّاده ی فضیلت می کشیدوازهمه چیز دنیااظهار علم وآگاهی می فرمایید دوکلمه در موردماهواره لب به سخن بگشایید تاببینیم نظرتان چیست؟ دیدیم چنان لبانشان راگازگرفته اند وبه سروصورتشان می زنند انگار که اتفاق وحشتناکی افتاده باشد. با همان حالت هم بیان می داشتند: هرگز درمورد چیزهای "غیرمجاز" سخن نخواهم گفت. گفتیم مگرنه این است که گرداندگان حدود 3000کانال قابل دریافت درآسمان های پاک کشورمان!تمام فکروذکرشان این است که جوانان مان رااز راه به درکرده ؟حتماً آن ها بیکارند،ونمی شود ازبین این هزاران کانال ماهواره ای یک چند ده کانال مفید هم یافت؟دیدیم دوبار سرخ وسیاه شده ومی فرمایند: استغفرالله ،هرگز لب به سخن نخواهم گشود .عرض کردیم :قربان مرام وکرمت ،حالا که چیزی نمی گویی لااقل دوخط بنویس ،تادیگران هم از افکار شما آگاه شوند ،چون که سخنان شما در کاهش نصب ماهواره بسیار مثمر ثمر بوده؛ورهنمودتان محل اثر. دیدیم باز می گویند :نع ...
دیدیم که ازاین پرسش های ناگهانی چیزی نصیبمان نشده وخدای نکرده حمل بر براندازی مان بکنند ومنسوب به گروه فتنه ،عرض کردیم هدف ازاین سؤال رفع شبهه بوده وگرنه ما مگر مرض داریم دراین جور مسائل ممنوعه چیزی بیان کنیم .همان حرف گرانقدر مبارک شما راتصدیق می کنیم که صدا وسیمای پر غنایمان برایمان کافی است وماراچه به تماشای کانال های ماهواره ای که همه شان می خواهندبه سرمبارکمان شیره بمالند، وحتی چندکانال مفید هم درآن پیدانمی شود.ومثل ویدیوی ممنوع سال های گذشته هیچ گونه منفعتی در آن نمی توان یافت.
میر مجلس چون توباشی با جماعت درنگر خام درده پخته را وپخته درده خام را
درتوضیح مصراع دوم سنایی که مقصود از "خام"و"پخته "چیست؟وآیاشراب حلال بوده است یاخیر؟که این قدر از آن سخن گفته اند. چنین بیان شده است که"بین کلمات پخته وخام جناس تام وجودداردوخام اولی درمعنای شراب خام است درمقابل شراب نپخته وخام دومی درمعنای انسان خام وبی تجربه است درمقابل انسان پخته وباتجربه.پخته اولی درمعنای انسان پخته وباتجربه است وپخته ی دومی در معنای شراب پخته وجوشانیده است.
وآیا اینکه شراب حلال بوده یا خیر؟باید گفت ،که ظاهراً ،شراب پخته،شرابی است که آن را جوشانیده باشند ،وبه اصطلاح فقهی بعدازذهاب ثلثان (یعنی رفتن دوسومِ آن)باشدکه درفقه ابوحنیفه نوشیدن آن مباح است.سنایی دراین مصراع به طنز می خواهد بگوید :تقیّد به شراب پخته وصورت مباح ومجاز می ،داشتن ازخامی است.
ناصرخسرودرنکوهش مخالفان خودکه اهل سنت وجماعت اندمی گوید:
باده ی پخته حلال است به نزد تو که توبر مذهب بویوسف ونعمانی
نوعی ازآب انگورپخته را نیز می پخته (درعربی :میبُختج گفته اندکه بعدازپختن اگریک چهارم آن باقی می ماند؛میبختج بودواگریک سوم آن باقی می ماندمثلث . گویامثلث همان شراب پخته ای که یک سوم آن باقی مانده است،در نظر بزرگان فقهای اهل سنت حلال بوده است .
امروز در اختتامیّه ی کلاس آموزش آمادگی دفاعی نوشهر آقای دکتر هدایت پور سخنان زیبایی در مورد "ولایت مطلقه "بیان داشتندکه لََب کلام ایشان درمورداین موضوع عبارت بود ازاین که،مقصود ازولایت مطلقه که دشمنان انقلاب آن را حربه ای برای شبهه افکنی استفاده می کنند ،این نیست که ولی امر بالاتر از قانون است .ایشان باذکر سخنانی ازامام راحل بیان داشته، چون ولی امر، معصوم نبوده ؛برخی ازاختیارات آنان از ولی امر ساقط می شود.چنان که پیامبر وامامان، صاحب تمام مال وجان مسلمین بوده اند به طوری بی اذن آن مسلمان نیز اختیاراتی در مورد مال وزن وفرزندان اوداشته اند،وولی امر مسلمین درشرایط فعلی چنین اختیاراتی ندارند.ایشان درادامه ی سخنان خویش ،به فرمایش های مقام معظم رهبری درمورد ولایت مطلقه استناد کردندوبیان داشتندکه مقام معظم رهبری در این مورد فرموده اند ؛آن چه که از ولایت مطلقه بر می آید این نیست که ولی فقیه بالاتر از قانون است بلکه ولی فقیه نیز بایدبه قانون اساسی تمکین نماید؛ولی گاهی شرایطی در مملکت پیش می آید که قانون اساسی نمی تواند در چنین شرایطی این معضل رابرطرف سازد لذا ولی امر، با توجه به شرایط موجود وبااستفاده از درایّت خویش ونیز با لحاظ نمودن اصل مشورت ،چنین معضلی را برطرف می سازد .
ایشان مقصوداز ولایت مطلقه را همان معضلات فرا قانونی دانسته که به وسیله ی رهبری وبا هدایت ایشان حل می گردد.چنان که در طول این چندسال چنین مواردی پیش آمده که با فرمایش مقام معظم رهبری حل گردیده است .که ایشان یا مستقیماً درآن امور دخالت کرده یا نهادوافرادی را برای حل مشکل گماشته است.آخرین نمونه به حدنرسیدن حقوقدان های شورای نگهبان برای سوگندخوردن رئیس جمهوربوده ؛که با فرمایش ودرایّت مقام رهبری برطرف شده است.
سرزمین های جدا شده ازایران
نام پادشاه |
تاریخ آغازوپایان حکومت |
مدّت حکومت |
نام قرارداد |
سرزمین های جداشده |
مساحت به کیلومتر |
آغامحمدخان |
1794تا1797 |
3 سال |
- |
------------ |
--- |
فتحعلی شاه |
1797تا1810 |
13سال |
گلستان باروسیه قردادترکمنچای |
شهرهای غرب دریای مازندران وقفقازازجمله قره باغ ،گنجه،دربند،تفلیس، شیروان،باکوو... جدایی خانات ایروان ،مناطقی ازمغان وشروان،نخجوان،ودوسوم تالشان ازایران |
000/222 000/20 |
محمدشاه |
1824تا1848 |
24سال |
قراردادارزروم باعثمانی |
رسمیت دادن به جدایی دوسوم کردستان بزرگ ونیز منطقه ی میان رودان(عراق امروزی )ازخاک ایران |
217/628 |
احمدشاه |
1909تا1925 |
16سال |
--- |
---------- |
|
ناصرالدین شاه |
1848تا1896 |
48سال |
قرارداد پاریس قراردادآخال |
جدایی افغانستان وهرات جدایی سرتاسرآسیای میانه ،خوارزم،سمرقند،مرو،بخاراو...
|
000/620 |
مظفرالدین شاه |
1896تا1907 |
11سال |
تعیین حدودمرزی به وسیله مک هاون |
جدایی دوسوم خاک سیستان ازایران شامل هلمندنیمروزوجنوب فراءدرافغانستان |
500/99 |
محمدعلی شاه |
1907تا1909 |
2سال |
قراردادسن پترزبورگ میان روسیه وانگلیس |
تقسیم ایران به دومنطقه ی تحت نفوذ روسیه درشمال وتحت نفوذ انگلیس در جنوب وشرق ویک منطقه ی حائل |
---- |
رضاشاه |
1925تا1941 |
16سال |
--- |
جدایی دوسوم بلوچستان وبخش عمده کلات ازایران |
694 |
محمدرضاشاه |
1941تا1979 |
38سال |
--- |
جدایی غیرقانونی بحرین ازایران |
000/250 |
|
|
|
|||
|
انواع ارزشیابی :
1-ارزشیابی آغازین(ورودی)
نخستین ارزشیابی معلّم که پیش از انجام فعالیّت های آموزشی اوبه اجرادرمی آید،سنجش آغازین نام دارد.این گونه سنجش برای یافتن پاسخ برای دوپرسش زیر انجام می شود:
الف-آیایادگیرندگان ازپیش بردانش هاومهارتهای پیش نیاز درس جدید،مسلّط اند؟
ب-یادگیرندگان چه مقدار از هدف هاومحتوای درس تازه را ازقبل آموخته اند؟اگرپاسخ هردوسؤال مثبت باشد به آموزش تازه می پردازیم .درغیراین صورت ،برای افزایش آمادگی آن ها تمرین ارائه می دهیم .
2-ارزشیابی تکوینی
بعدازپایان هردرس ،یک آزمون دقیق ومختصر -که حاوی هدف های آموزشی آن دوره است-اجرا می شودتامیزان موفّقیّت یادگیرنده دررسیدن به اهداف آموزشی مشخّص شود.
3-ارزشیابی تشخیصی
این ارزشیابی گونه ای دیگر از ارزشیابی تکوینی است که درضمن آموزش اجرا می شود.هدف این ارزشیابی تشخیص مشکلات یادگیری دانش آموزان در یک موضوع درسی است ومی تواندبه صورت طرح دویا سه پرسش باشد.
4-ارزشیابی تراکمی یاپایانی
این نوع ارزشیابی،تمامی آموخته های دانش آموزان رادریک دوره ی آموزشی (سال-ترم)ارزیابی می کندوصورت گسترده ومنظم دارد.
برای اجرای ارزشیابی تکوینی وپایانی می توان ازانواع آزمون هابهره برد.
انواع آزمون های پیشرفت تحصیلی
الف-تشریحی
1-آزمونهای تشریحی (انشایی)یابازپاسخ:دراین گونه آزمون هاپرسش شونده درپاسخ دادن به سؤالات آزادی عمل داردومی تواندپاسخ خوررا هرطوری که مایل است ،بپروراندوسازمان دهد.(نوشتن یک زندگی نامه)
آزمون تشریحی محدود پاسخ که آزمون شونده در پاسخگویی به سؤال ها آزادی کامل ندارد،بلکه صورت سؤال اوراناگزیر می کندتاپاسخ های خودرا درچارچوب وشرایط خاص محدود نماید.دراین آزمون ها،آزمون شونده ازنظر مقدارپاسخ وزمان پاسخ گویی محدودیت دارد .
ب-آزمون های کوتاه پاسخ
آزمون های کوتاه پاسخ عبارت اندازمجموعه ای ازسؤال های مختصر که غالباًبرای اندازه گیری هدف های شناختی سطوح پایین به ویژه،دانش مفید هستند.برخی اوقات برای سطوح بالانیزاستفاده می شوند.
پ-آزمون های بسته پاسخ یاعینی (چندگزینه ای):آزمونی است که درآن هم سؤال هاوهم پاسخ هادراختیار آزمون شونده قرارمی گیرد.این نوع آزمون برای سنجش تحقّق مراحل پایین شناخت(دانش ،فهم) مناسب است.
سرمان دردآمدوزبانِ لامذهبمان مو درآورد تابه این دوستان ازهمه جا بی خبرمان مسائل سیاسی روزرا گوشزدکنیم، وبه مخ معیوبشان کوچک ترین مسائل را بفهمانیم. از هر مسئله ای سخن می گفتیم تا ملتفت سخنانمان شوند؛به همه چیز وهمه جا فکر می کردند الّا به سخنان ما ، چشمشان به دهان فلک زده مان بود وگوش وهوششان به چیز دیگر .بعد از عرایضم ، خیلی به خودم می بالیدم چه دوستانی دارم ونفس راحتی می کشیدم ونزد وجدانم احساس راحتی می نمودم آخر چیزی به این دوستان تافته ی جدا بافته مان آموختم؛ می دیدم از همه چیزواز همه ی علوم مکنونه اطلاع دارند، غیراز آن چیز هایی که بنده به آن ها آموختم .ولی در همین ایّام انگارکه فنر فک مبارکشان یک جا در برود، فریاد کشیدند:" قضیّه ی آن مدیر شرکت پتروشیمی که میلیاردها تومان پول مبارک را بالا کشیدندوحیف ومیل نموده و خبرش از خروجی صدا وسیمایمان دررفت چه شد؟"دیدم خدارا شکر این دوستان نابابمان شمّ سیاسی داشتندوماخبرنداشتیم .گفتیم حیف است دراین لحظه ی خوش ، خوشی های آنان را برسرشان ویران سازم وباپاسخ متفکرانه ی واظهار علم ودانش وسیاست ،شادیشان را ترش نمایم ؛که گفته اند:"تکلم النّاس علی قدر ِعقولهم "وچنین عرض کردیم :"اولاًبالا نکشیدند و"حیف "هم نکردند بلکه "میل ونوش جان" نمودند .ثانیاً سرنوشت چنین مدیری در همان آغاز هستی همین بوده ،ثالثاً طبق دفاعیّات این شخص در دادگاه که فرمودند:" طبق نظر علمای اشاعره بنده در آن لحظه هیچ گونه اختیار ی نداشتم وتمام اختیارم تحت ید پروردگارم بوده "ورابعاًعاقبت این مدیرانی که پول های میلیاردی وبه قول آن یار سفر کرده، ده رقمی نوش جان می کنندچه می شود؟ هیچ این قدر ما قحطی مدیرداریم که مجبوریم در پست های بالاتری؛ این بیچاره ها را که خدا را خوش نمی آید برای شندرغازی با آبرویشان بازی کنیم؛ به کار اجباری مدیریت قرار می دهیم . بعد از عرایضم نفس راحتی کشیدم واز چهره سرخشان این طور انگاشتم که زدم توی خال واین دفعه را پاسخی در خور دادم.
.: Weblog Themes By Pichak :.