مولانادرغزل زیر بسیارزیبابه مشکلی اشاره می کند ،که امروزه به شکل گسترده ای جامعه ی مسلمانان را دربرمی گیرد.عدم توجه به یکدیگروفراموشی مرگ .بسیاری عقیده بر آن است که جامعه ی امروزی، جامعه ای است مرده پرست وهنگام مرگ وجدایی دوستان وآشنایان تازه متوجه ی آن می شویم که چه گوهرگرانبهایی راازدست داده ایم ولی افسوس ازاین که دیگردیر شده وهیچ کاری ازدستمان ساخته نیست.تمامی نکاتی که مولانا دراین غزل اشاره می کند ،به شکل ظریفی در زندگی انسان ها قابل لمس است.مولانا دربیت چهارم به همه ی ماخطاب می کند :به جای این که برسرگور یکدیگرآیات بخوانیم ،درمحبت وعشق یکدیگر سخن بگوییم وآن رازمزمه کنیم.یادربیت نهم می فرماید: به جای بوسه دادن به گورم اکنون که زنده ام بررخم بوسه ده.مولانا درمثنوی به همین تحسّر انسان ها پس ازمرگ اشاره می کند:
برسرگورم بسی خواهی نشست خواهدازچشم لطیفت اشک جَست
نوحه خواهی کردبر محرومیم چشم خواهی بست برمظلومیم
اندکی زان لطف ها اکنون بکن حلقه ای درگوش من کن زین سَخُن
آن چه خواهی گفت توباخاک من برفشان برمدرک ِغمناک من
مولانا درکل به همه ی انسان ها وصیّت می کند درزمان حیات دشمنی بایکدیگررارهاکنند ودراین مدت کوتاه زندگی ،قدریکدیگررابدانند.
بیا تاقدریکدیگربدانیم که تاناگه زیکدیگرنمانیم
چومؤمن آینه مؤمن یقین شد چراباآینه ما روگرانیم؟
کریمان جان فدای دوست کردند سگی بگذار،ماهم مردمانیم
فسونِ قل آَعوذُوقُل هوَالله چرادرعشقِ همدیگرنخوانیم؟
غرض ها تیره دارد دوستی را غرض هارا چراازدل نرانیم؟
گهی خوش دل شوی ازمن که میرم چرامرده پرست وخصم جانیم؟
چوبعدمرگ خواهی آشتی کرد همه عمرازغمت درامتحانیم
کنون پندارمُردم،آشتی کن که درتسلیم ماچون مردگانیم
چوبرگورم بخواهی بوسه دادن رخم رابوسه ده کاکنون همانیم
خمش کن مرده وار ای دل،ازیرا به هستی متّهم مازین زبانیم
.: Weblog Themes By Pichak :.