فلک کژرو تراست از خط ترسا مراداردمسلسل راهب آسا
*"خط ترسا" ،مقصودخط یونانی است که از چپ به راست نوشته می شد.ازاین رو "کژروتر"خوانده شده است."مسلسل"،به زنجیربسته .
نه روح اللّه براین دیراست چون شد؟ چنین دجّال فعل این دیرمینا
*"دیر"،صومعه.دراینجا جایگاه عیسی است یعنی آسمان چهارم".دجّال"،مردی یک چشم است که درزمان امام مهدی (ع)ادعای خدایی می کند وبه دست امام یا حضرت عیسی کشته می شود.
تنم چون رشته ی مریم دوتااست / دلم چون سوزن عیسی است یکتا
*"رشته مریم" ،چون شغل حضرت مریم خیاطی بود ه است."سوزن عیسی"،درسفر آسمانی حضرت عیسی سوزن تنها چیزی از مال دنیا بودکه با خود بردبه همین خاطر از آسمان چهارم بالاتر نرفت.
من این جاپایبست رشته مانده چوعیسی یایبست سوزن آنجا
چراسوزن چنین دجّال چشم است ؟ که اندرجیب عیسی یافت مأوی
*"دجال چشم" دجال دراساطیر یک چشم بوده است.
لباس راهبان پوشیده روزم چوراهب زان برآرم هرشب آوا
به صور صبحگاهی برشکافم صلیب روزن این بام خضرا
*"صور صبحگاهی"،فریادوخروش سحرگاهی است."صلیب روزن"، دریچه ای که برآن میله ای به شکل صلیب گذاشته باشند."بام خضرا"،کنایه ازآسمان
به من نامشفقندآبای علوی چوعیسی زآن ابا کردم زآبا
*"آبای علوی"کنایه ازهفت اختر."آبا" ،پدران .خاقانی به روی گردانی پدرش اشاره می کند که تحت تعلیم عمویش قرارداشت.
مراازاختردانش چه حاصل؟ که من تاریکم اورخشنده عذرا
چه راحت مرغ عیسی را زعیسی ؟ که همسایه است باخورشیدعذرا
*"مرغ عیسی"،شب پره،خفّاش .به این جهت مرغ عیسی گویندکه عیسی برآن دمیده وتبدیل به مرغ شده است.
گرآن کیخسروایران و توراست چرابیژن شداین درچاه یلدا
*"یلدا"،شب میلادحضرت عیسی.شب اول زمستان رانیز گویند.
چراعیسی طبیب مرغ خودنیست؟ که اکمه راتواند کرد بینا
*"اکمه"،نابینای مادرزاد.خفاش درروز نمی بیند.
نتیجه دختر طبعم چوعیسی است که با پاکی مادر هست گویا
سخن بر بکر طبع من گواه است چوبراعجازمریم نخل خرما
*"نتیجه دخترطبع" کنایه ازشعروسخن.گواهی فرزندبرپاکی مادراشاره دارد
چومن ناورد پانصدسال هجرت دروغی نیست ،ها،برهان من، ها
*"پانصد"زمان تولد خاقانی که پانصدوبیست بود."ها"برای تنبیه برای تأکید مکررشده است.
برآرم زین دل چون خان زنبور چوزنبوران خون آلوده غوغا
*"خان"،خانه.غوغای خویش رابه زنبوران خون آلودتشبیه کرده است.
چومریم سرفکنده ریزم ازطعن سرشکی چون دم عیسی مصفّا
چنان استاده ام پیش وپس طعن که استاده ست الف های "اَطَعنا"
*"طعن"،زخم زبان
مرا زانصاف یاران نیست یاری تظلّم کردنم زآن نیست یارا
*"تظلّم"،دادخواهی
نه ازعباسیان خواهم معونت نه برسلجوقیان دارم تولّا
مرا اسلامیان چون داد ندهند شوم برگردم ازاسلام؟حاشا!
پس ازتحصیل دین ازهفت مردان پس از تأویل وحی ازهفت قرّا
*"هفت مردان"، مردان خداهفت دسته اند:"اقطاب،ابدال، اخیار،اوتاد،غوث،نقباونجبا.گاهی ازهفت مردان اصحاب کهف اراده می گردد.
پس از"الحمد"و"الرحمن"والکهف" / پس از"یاسین "و"طاسین میم"و"طاها"
*نام سوره های قرآن رانام برده است.
پس ازمیقات وحُرم وطوف کعبه جِماروسعی ولبیک و مصلّی
*"میقات" جایی که احرام حج بندند."حرم"،احرام حج.
پس ازچندین چله درعهد سی سال شوم پنجاه گیرم آشکارا
*"چِله" ،مخفف چلّه ،ریاضت وعبادت چهل روزه."پنجاهه"،روزه ی مسیحیان که پنجاه روز حیوانی نمی خورند.
مرامشتی یهودی فعل خصمند گریزم دردرِ دیرسکوبا؟!
*"سکوبا،فارسی شده ی کلمه ی اپیسکوپس ،درمعنای اُسقف.
چه گویی؟کآستان کفرجویم نجویم درره دین صدروالا؟!
درِابخازیان اینک گشاده حریم رومیان آنک مهیّا
*"ابخازیان"،قوم سرزمین ابخاز درشمال غربی گرجستان.
بگردانم زبیت اللّه قبله به بیت المقدس ومحراب اقصا؟
*"اقصا"،مسجدالاقصی دربیت المقدس.
مراازبعد پنجه ساله اسلام نزیبدچون صلیبی بند برپا
روم ناقوس بوسم زین تحکّم شوم زنّاربندم زین تعدّا
*"ناقوس بوسیدن"کنایه ازمسیحی شدن."تحکّم"، ستم،جور."زنّار"کمربندمتصل به صلیب که مسیحیان بندند.و"زنّاربستن "کنایه ازمسیحی شدن است.
کنم تفسیرسریانی زانجیل بخوانم ازخط عبری معمّا
*"انجیل"ّانگلیون به معنای مژده،نام کتاب مقدّس مسیحیان.
مرابیننددرسوراخ غاری شده مولوزن وپوشیده چوخا
*"مولو"،اسم نایی که راهبان می نواختند."چوخا"،لباس پشمینه که راهبان می پوشند .
به جای صُدره ی خارا،چوبطریق پلاسی پوشم اندرسنگ خارا
*"صدره"جامه ای که سینه رابپوشاند."خارا"،بافته ی ابریشمی راه راه."بطریق"کشیش مسیحی."خارا"سنگی است بسیارسخت.
چوآن عودالصلیب اندربرِطفل صلیب آویزم اندر حلق عمدا
*"عودالصلیب"،نام گیاهی است ازتیره ی نزدیک به گلسرخیان.
وگرحرمت ندارندم به ابخاز کنم زانجا به راه روم مبدا
دبیرستان نهم درهیکل روم کنم آیین مطران رامطرّا
*"هیکل"،پرستشگاه."مطران"،ازدرجات روحانی کلیسای رومی ،اسقف اعظم."مطرّا"،شاداب،باطراوت
بدل سازم به زنّار وبه بُرنُس رداوطیلسان چون پورسقّا
*"بُرنُس" نوعی کلاه."طیلسان"،جامه ی گشادوبلند."پورسقا"،نام مسلمانی که دربلاد روم مسیحی شد.
کشیشان راکشش بینی وکوشش به تعلیم چومن قسّیس دانا
*"قسیس"،کشیش.
مراخوانندبطلیموس ثانی مرادانند فیلاقوس والا
*"بطلیموس ثانی"،ملقب به فیلادلفوس،پادشاه مصرقدیم."فیلاقوس"،امپراطور عرب نژادرومی.
به قسطنطین برند از نوک کلکم حنوط وغالیه موتی واحیا
*"قسطنطین"،مقصود قسطنطنیه است."حنوط"،داروی معطرمانندکافور."موتی"،مردگان."احیا"،زندگان
به دست آرم عصای دست موسی بسازم زآن عصا شکل چلیپا
*چلیپا"،صلیب.
وگرقیصرسگالد راز زردشت کنم زنده رسوم زندواستا
*"زند"،تفسیرپهلوی اوستا
بگویم کآن چه زند است وچه آتش کزاو پازندوزندآمدمسمّا
*"زند"،چوب آتش زنه."پازند"،تفسیری ازاوستا به زبانی ساده تر.
به قسطاسی بسنجم راز موبد که جوسنگش بودقسطای لوقا
*"قسطاس"،ترازو."قسطای لوقا"،قسطابن لوقا،حکیم وریاضیدان معروف مسیحی .
به نام قیصران سازم تصانیف به ازارتنگ چین وتنگلوشا
*"تنگلوشا"،کتابی بود درنجوم به یونانی .
بس ای خاقانی ازسودای فاسد که شیطان می کند تلقین سودا
مگواین کفروایمان تازه گردان بگواستغفرالله زین تمنا
چه بایدرفت تاروم ازسرذُل عظیم الروم عزالدّوله اینجا
*"ذل"،خواری."عظیم روم عزالدوله"اشاره است به شاهزاده ی مسیحی که درشروان مهمان پادشاه بودوخاقانی دراین قصیده از وی می خواهدکه اورا شفاعت کندتااززندان آزادگردد.
یمین عیسی وفخر الحواری امین مریم وکهف النصاری
*"حواری"،عنوان هریک از12تن ازنخستین شاگردان عیسی مسیح ."کهف"،پناهگاه.
مسیحاخصلتا،قیصرنژادا تراسوگندخواهم دادحقّا
به روح القدس ونفخ روح ومریم به انجیل وحواریّ ومسیحا
به مهد راستین وحامل بکر به دست و آستین بادمجرا
*"حامل بکر"،مقصود حضرت مریم است."آستین باد مجرا"، آستینی که گذرگاه باداست.مقصودآستین مریم است که ازآن روح خدایی درمریم دمیده شد.
به ناقوس و به زنّار وبه قند یل به یوحناوشمّاس وبحیرا
*"یوحنّا"،یکی از حواریون مسیح."شمّاس"،خادم کلیسا."بحیرا"،نام راهبی که پیغمبری حضرت محمدراپیشگویی کرد.
به تثلیث بروج وماه وانجم به تربیع وبه تسدیس ثلاثا
*"تثلیث"،سعدخجسته درفلک."بروج"،خانه های دوازده گانه ی خورشید."تربیع"،نحس شوم در فلک."تسد یس" حالتی که بین دوسیاره یادوبرج فاصله باشد. "ثلاثا"مقصود کواکب سه گانه باشد.
که بهردیدن بیت المقدّس مرا فرمان بخواه از شاه دنیا
زخط استوا وخط محور فلک را تاصلیب آید هویدا
*"زخطا استوا..." چون دوخط استواومحور برهم عمودند ازتقاطع آن ها شکل صلیب پدید می آید.
زتثلیثی کجا سعدفلک راست به تربیع صلیبت باد پروا
*"تثلیث"،تثلیث سعدوتربیع نحس است."تربیع صلیب"،ازاین نظر که هربخش آن مانندتربیع 90درجه است وچهار بخشی است.
سزد گرراهب اندر دیر هرقل کندتسبیح ازاین ابیات غرّا
*" دیرهرقل"، کنایه از دیرمسیحیان."غرّا"درخشان.
.: Weblog Themes By Pichak :.