پس ازرفتن شمس ،مولانا برای یافتن منبع الهامی تازه ،به دونفردیگر ازیاران خود درحلقه ی مریدان ،روی آورد.صلاح الدین چلبی وصلاح الدین زرکوب.چلبی همان فردی است که مولانا مثنوی را براوتقریر می کرد واو می نوشت .مثنوی شامل حکایت ها،تمثیل ها ،لطیفه هاوصحنه های منظوم کوتاه وروایت هایی است که ازنظرتوالی ساختاری به هم پیوسته نیستندومولانا آن ها را به خدمت می گیردتااندیشه های عارفانه خودرا به شرح درآورد.معمولاًعارفان با دوگروه سروکاردارند:یکی عامه ی مردم بی خبرازاسراربحث های باطنی که شایداین گفت وگوها به چشمشان کفرآمیز آید؛ودیگری بانخبگان یا خواصی که قدم دراین راه نهاده اند.مولانا می گوید که قرآن مشتمل بر هفت بطن است وطعام خاص وعام،یعنی خوراک هردوگروه را فراهم ساخته است،آموزگار کامل باید هرنوع غذایی را که باذائقه وطبع شاگردان اومناسب آید،دراختیارآن هاقراردهد.بااین وصف خوانندگان نیزتااندازه ای مسؤل هستندکه بادقت گوش دهندومعانی باطنی راکه ازدهان فرد خارج می شود،درک کنند تا راه را برتأویل وتفسیرببند ند.
مولانادرمثنوی ،بسیاری ازمسائل عمده ی الهیات اسلامی را مورد توجّه قرارمی دهد ونخست ،روی سخن نه باعالمان درس خوانده ،بلکه باعامه ی مردم دارد ومی کوشد بااستفاده ازبحث های شیرین وبرهان های آسان فهم ،راه توجه آن هارا سوی اندیشه های خود کشد.هدف او آن است که اصول معنویت ومعنی دین رابه صورتی که روندگان طریق عرفان درک می کردند،توضیح دهدوبه این ترتیب ،برای آدمی هوشمندوصاحب عقل راهنمایی فراهم سازدتابتواند بااستفاده از آن سردرگمی های اخلاقی وماوراء الطبیعی خودرامانند هرصوفی واقعی ،حل کند.مولانا مباحث عرفانی خودرا درقالب نظام های مرسوم نمی ریزد بلکه ، مثنوی او متشکل از ازتمثیل هایی است که دردل هریک ازداستانهای این کتاب جای گرفته اندولطیفه های خنده دار وگاه مستهجن ،آن هارا ازهم می گسلد.این همه رامولانا بدان خاطرطرح می افکند ،که سخنش دردل مخاطبانش بنشیند.اواین صحنه های پرنقش را موافق منظور خویش مطرح می سازد ،از آنها نتایج الهی می گیرد،باآن ها به نکات اخلاقی اشاره می کند که ادراکات روحانی وعرفانی اورا نمایش می دهند،وبدین وسیله خوانندگانش راپند می دهد که به مرتبه ی ژرف تر ادراک دست یابندوهمّت خودرا عالی تر وآرمان خودرا والاترسازند.درباره ی شیوه ی استدلال تودرتوی خاصی که مولانا در مثنوی به کاربرده است می توان گفت که اومی خواهد خوانندگان سخنانش ،مانندحاجیانی که گرد کعبه می گردند خود به معنی ومقصوددست یابند ؛امااین شیوه به بحثی بسیارهماهنگ منجرنمی شود .برعکس ،بخش های متعدد بحث را حلقه وار درهم می افکند،درحالی که راه رابرای پرداختن به جان مایه های اصلی گوناگون باز می گذارد که چندین بار از منظرهای بسیارکم تفاوت ،مطرح می شوند.
مولانادرمثنوی تأکیدداردکه ،ماباید ازمظاهرزود گذر وصورت های ظاهری درگذریم تامعنای باطنی رادرجهان بیابیم مادرمثنوی این دوتایی های دارای معنی حقیقی ،رامی خوانیم ،ممکن است خودرادرحلقه ی افسون ودردام ظاهر ی گرفتار ببینیم،اما همیشه به یاد آوریم که مولانا مارابه درک معنی حقیقی فرامی خواند.
.: Weblog Themes By Pichak :.