دکتر علی شریعتی متفکر و اندیشمندی بود که در یک دوره تاریخی، تاثیر فزایندهای بر روی نهضت اسلامی گذاشت. شهید دکتر بهشتی با اشاره بدین موضوع، حق مطلب را ادا میکند: «دکتر در طول چند سال حساس، هیجان موثری در جوّ اسلامی و انقلاب اسلامی به وجود آورد و در جذب نیروهای جوان درس خوانده و پر شور و پر احساس به سوی اسلام اصیل، نقش سازندهای داشت و دلهای زیادی را با انقلاب اسلامی همراه کرد. این انقلاب و جامعه باید قدردان این نقش موثر باشد.» آثار دکتر شریعتی از فراز و فرودهای بسیاری برخوردار است؛ برخی آثار وی همچون «اسلامشناسی متعهد با مخاطبهای آشنا» و «تشیع علوی، تشیع صفوی» دارای ضعفهای ساختاری و اساسی میباشد و برخی از آثار وی از جمله «علی علیهالسلام»، «فاطمه، فاطمه است» و «نیایش» را باید در رده کتابهای خوب و تاثیرگذار وی محسوب کرد. برخی از سخنرانیها و نوشتههای دکتر شریعتی در مورد شهادت امام حسین علیهالسلام و حادثه کربلا، از جمله آثار خوب وی به شمار میرود. در این نوشتار سعی خواهیم کرد به حدّ وسع خود، دیدگاه دکتر شریعتی را در این موارد به تصویر کشیم: شهید: نوع فهم دکتر شریعتی از مفهوم عالی شهید، برداشتی خالص، عمیق و ناب از فرهنگ اصیل اسلامی است. وی در تعریف کلمه «شهید» میگوید: "شهید در لغت، به معنای حاضر، ناظر، به معنای گواه و گواهیدهنده و خبردهنده راستین و امین و همچنین به معنی آگاه و نیز به معنی محسوس و مشهود، کسی که همه چشمها به او است و بالاخره به معنی نمونه، الگو و سرمشق است." «شهید» زنده، جاوید، حماسهساز، عارف، آگاه، انتخابگر و روزیخوار نعم الهی است و این اصیلترین دریافت از متون و فرهنگ اسلامی به شمار میرود، چنانچه قرآن کریم نیز بدان اشاره میکند. دکتر شریعتی در جای دیگر مینویسد: "شهید، قلب تاریخ است؛ همچنان که قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگی میدهد، جامعهای که رو به مردن میرود، جامعهای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست دادهاند و جامعهای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعهای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعهای که احساس مسوولیت را از یاد برده است و جامعهای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است؛ شهید همچون قلبی، به اندامهای خشک مرده بیرمق این جامعه، خون خویش را میرساند و بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل، ایمان جدید به خویشتن را میبخشد.
شهید حاضر است و همیشه جاوید؛ کی غایب است؟"(?) بخش فوق بیشتر رویکردی کربلایی دارد، بدین معنا که دکتر با نگاه به شهیدان کربلا و فضای حاکم بر آن، به وصف شهید پرداخته است و الا همیشه اینگونه نیست که در جامعهای منحط و رو به عقب، سیمای تابناک شهید رخ نماید. شهدای جهادهای نبی اکرم صلی ا... علیه و آله و امام علی علیهالسلام شاهد این ادعاست. البته مرحوم شریعتی بدین موضوع پرداخته است که در جای دیگر بدان اشاره میکنیم. شهادت: شهادت، بُرندهترین سلاحی است که هیچ دشمنی را یارای مقاومت در برابر آن نیست، مرحوم شریعتی در این باره بحثهای مبسوطی دارد که برای رعایت اختصار، به گزیدههایی از آن اشاره میکنیم. "یکی از بهترین و حیاتبخشترین سرمایههایی که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است." "در فرهنگ ما شهادت، مرگی نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب میکند!... شهادت، در یک کلمه - بر خلاف تاریخهای دیگر که حادثهای است و درگیری است و مرگ تحمیل شده بر قهرمان است و تراژدی است - در فرهنگ ما، یک درجه است، وسیله نیست؛ خود هدف است، اصالت است؛ خود یک تکامل، یک علو است؛ خود یک مسوولیت بزرگ است؛ خود یک راه نیمبُر به طرف صعود به قله معراج بشریت است و یک فرهنگ است." امروز این سخنان با پشتوانه سرمایه عظیم انقلاب، جنگ تحمیلی و اندیشههای ناب حضرت امام قدس سره برای نسل جدید، عادی و جا افتاده شده است؛ لیکن در اواخر سال ?? که این سخنرانیها ایراد شده، فضای فکری جامعه دستخوش تحولات اساسی بود و لزوم ارایه مفاهیم «حماسی اسلامی» به زبان روز و متناسب با زمان، به شدت احساس میشد.
علاوه بر این، خفقان و امنیت پلیسی حاکم بر آن دوره تاریخی، بیانگر شهامت و شجاعت سخنران است؛ به طوری که بعد از سخنرانی «پس از شهادت» در مسجد جامع نارمک، حاضران تظاهرات باشکوهی برپا کردند. مرحوم شریعتی شهادت را به دو بخش حمزهای و حسینی تقسیم میکند. شهید مطهری نیز از منظری دیگر بدان میپردازد؛ وی در این مورد مینویسد: "جناب حمزه، سیدالشهدای زمان خودش است و امام حسین علیهالسلام سیدالشهدای همه زمانها است." دکتر شریعتی در این باره میگوید: "ما دو نوع شهید داریم؛ سمبل یکی حمزه سیدالشهداء و سمبل دیگری امام حسین علیهالسلام است." برای روشن شدن تقسیمبندی فوق، مستقلاً به هر کدام میپردازیم. شهادت حمزهای: حمزه یک قهرمان مجاهد است که برای پیروزی و شکستن دشمن رفته، شکست خورده و کشته و شهید شده است. حمزه و سایر مجاهدان برای پیروزی آمده بودند - البته با احتمال اینکه اگر هم مرگ شده، شد - و هدفشان پیروزی و شکستن دشمن بود. بنابراین شهید حمزهای و شهادت حمزهای، عبارت است از مردی و کشته شدن مردی که آهنگ کشتن دشمن کرده است. دکتر شریعتی شهدای حمزهای را مجاهدانی میداند که نه برای شهید شدن، که کشتن و شکست دادن دشمن به میدان جهاد شتافتهاند و شهادت، آنها را انتخاب کرده و روزی آنها شده است. به عبارتی وظیفه اولیه اسلامی شهدای حمزهای، شکست دشمن و حفظ اردوگاه اسلام است، لیکن قضای الهی بر سرنوشت ایشان، شهادت نوشته است. بنابراین، شهید حمزهای آرزومند شهادت است ولی در پی آن نمیباشد؛ چرا که وظیفه اولیه خود را شکست دادن دشمن میداند و در صورت لزوم، از شهادت استقبال میکند. شهادت حسینی علیهالسلام: شهادت حسینی کشته شدن مردی است که خود برای کشته شدن خویش قیام کرده است. امام حسین علیهالسلام از مقوله دیگری است؛ او نیامده است که دشمن را با زور شمشیر بشکند و خود پیروز شود و بعد موفق نشده و یا در یک تصادف یا ترور توسط وحشی، کشته شده باشد. اینطور نیست، او در حالی که میتوانسته است در خانهاش بنشیند و زنده بماند، به پا خاسته و آگاهانه به استقبال مردن شتافته و در آن لحظه، مرگ و نفی خویشتن را انتخاب کرده است.
امام حسین علیهالسلام یک شهید است که حتا پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودی قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید - حاکم مدینه - که از او بیعت مطالبه میکرد، «نه» گفت، این، «نه» طرد و نفی چیزی بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است. سمبل شهادت حسینی در این تعریف، تنها سلاح پیروز است. البته شهادت حسینی شرایط ویژه خود را میطلبد. وقتی ظلم، انحطاط و انحراف همهگیر میشود و ارزشهای والای اسلامی مسخ میگردد و موعظهها بر گوشهای سنگین کارگر نمیافتد؛ حسین با همه دانایی به عدم توانایی خود در پیروزی ظاهری بر دشمن، علناً به پیشواز مرگ میرود و با انتخاب شهادت، بزرگترین کاری را که میشد کرد، انجام میدهد. ثمره شهادت امام حسین علیهالسلام آگاهی و بازگشت مردم به هویّت اصیل اسلامی و زدن داغ رسوایی کُشتن فرزند رسول خدا (ص) بر پیشانی کریه حکومت یزید است. در شهادت حسینی، وظیفه اولیه اسلامی برای یاری دین خدا، شهادت است؛ در اینجا مجاهد فیسبیلا... با شهادت خود، دین خدا را یاری میکند. شهادت عمار یاسر نیز از این قبیل است؛ لیکن انعکاس شهادت اباعبدا... الحسین علیهالسلام به دلایلی گسترده و خارج از ظرف زمان است. در شهادت حسینی، شهید با خوب مردن پیروز میشود و در شهادت حمزهای، با خوب کشتن. در شهادت حسینی، شهید با شکست ظاهری از دشمن پیروز میشود و در شهادت حمزهای، شهید با پیروزی بر دشمن. در شهادت حسینی، وظیفه اولیه شهید، شهادت است و در شهادت حمزهای، وظیفه اولیه شهید، مجاهدت و تلاش برای شکست دشمن است. امام حسین علیهالسلام: تاثیر اباعبدا... الحسین علیهالسلام بر روی اندیشههای دکتر شریعتی و خلق روح حماسی و نگاه حسینی وی، در همه آثارش به وضوح دیده میشود. بازتاب حماسه حسینی در جولان فکر و روحیه وی بسیار گسترده، شورانگیز و عمیق میباشد؛ به طوری که بسیاری از جریانات سیاسی و اجتماعی و رویدادهای تاریخی را با رویکرد به «حادثه کربلا» تحلیل و ارزیابی میکند.
پرداختن به عاشورای حسینی از منظر دکتر شریعتی بیشتر انعکاس یک قریحه قوی، احساس شورانگیز و ترجمان روح حماسی و بیتاب اوست. حضرت زینب علیهاالسلام: نمیتوان از کربلای حسین نوشت و در آن از کار بزرگ زینبی یادی نکرد؛ چراکه حادثه کربلا با نقش مکمّل و بیبدیل حضرت زینب علیهاالسلام کامل میشود. مرحوم شریعتی در این مورد میگوید: "رسالت پیام از امروز عصر، آغاز میشود. این رسالت بر دوشهای ظریف یک زن، «زینب» زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخته است و رسالت زینب دشوارتر و سنگینتر از رسالت برادرش. آنهایی که گستاخی آن را دارند که مرگ خویش را انتخاب کنند، تنها به یک انتخاب بزرگ دست زدهاند؛ اما کار آنها که از آن پس زنده میمانند، دشوار است و سنگین. و زینب مانده است، کاروان اسیران در پیاش و صفهای دشمن تا افق در پیش راهش و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش. وارد شهر میشود، از صحنه بر میگردد. آن باغهای سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پیراهنش بوی گلهای سرخ به مشام میرسد. وارد شهر جنایت، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلادی شده است؛ آرام و پیروز، سراپا افتخار؛ بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فریاد میزند: «سپاس خداوند را که این همه کرامت و این همه عزت به خاندان ما عطا کرد، افتخار نبوت، افتخار شهادت...» اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ باز نگوید، کربلا در تاریخ میماند." بدون شک حضور حضرت زینب علیهاالسلام در کربلا به عنوان پیام رسان شهیدان، حیاتیترین عنصر در ماندگاری «حماسه حسینی» است. اگر زینب نبود، کربلا در کربلا میماند و حماسه درخشان حسینی اسیر حصار زمان خود میشد. حضرت زینب علیهاالسلام خود سرود حماسهای بود که درخشید و حماسه سترگ کربلا را در همه زمانها ساری و جاری ساخت.
.: Weblog Themes By Pichak :.