این وعده ووعید ها هم هرچند دورازواقعیت باشد ولی انسان را کمی و تاحدودی به زندگی امیدوار می سازد. ولی همین وعده ها غیر قابل دسترس ، ممکن است بلایی به سرآدم هابیاوردکه سال ها جبران آن ناممکن است.منظورم سخن رییس جمهور محبوب مان است که داشتم از روزنامه می خواندم ؛ فرموده بود: "برای حل مسکن، 1000 مترزمین به هرخانوار اهداخواهیم نمودکه قسمتی را به ساخت مسکن وبقیه را به کشت سبزیجات اختصاص دهند."
همین مطلب را بالای تپه ای داشتیم زمزمه می نمودیم ، چنان غرق در خیالات گشته ودردریای تخیل باخودمی اندیشیدیم؛ حالاکه دولت فخیمه می خواهدو زحمت بکشد ؛هزارمترزمین بدهد یک خانه ی نقلی گوشه ی زمین خواهم زد.بامشورت مهندس کشاورزی زمین باقی مانده راتفکیک نموده ودرآن انواع سبزیجات می کارم به خصوص جعفری که بسیارمفید است .توی خانواه ی کم جمعیت مصرف کمتر می باشد؛ فلذابا مدیریت درمصرف ،بسیاری از محصولات بعمل آمده رابه بازارمی برم ومی فروشم. توی بازار دادخواهم زد آتیش زدم به مالم وبااین کارسبزی زودتر به فروش خواهدرسید وپول زودتر به کف دست ،وچه لذتی دارد!به تدریج پول های سبزیجات راذخیره می کنم ومی توانم زمین های هزارمتری دیگری بخرم .درآن جاهم سبزی وهندوانه وگندم خواهم کاشت، وپول روی پول تلمبارخواهدشد.پول زیادی که به دست آوردم می روم ویک اتومبیل شیک، آخرین مدل می خرم .می توانم به کشورهای دیگرمسافرت کنم وشیوه ی کاشتن سبزیجات راازآنان فرابگیرم ویا درکشورهای دیگرادامه تحصیل دهم وبا بالاترین مدرک جهان دردانشگاه های ایران تدریس نمایم .می توانم با این پول ها ویلاهای مختلفی در شمال یا اسپانیابخرم وزندگی خوشی داشته باشم.کم کم فرزندانم بزرگ خواهند شد وتشکیل خانواده می دهند وباگرفتن زمین های هزارمتری وبابرنامه ریزی مدون به آینده ی روشنی دست یابند.
داشتم به آینده ام فکرمی کردم وتوی خیالات به سر می بردم که با گرفتن زمین هزارمتری چه قدرعالی خواهدشد، که ناگهان ازبالای تپه افتادم و استخوان پای نازنینم ازوسط به دونیم شد وهنگامی که روزنامه راازدردمچاله می نمودم با همین چشمان ازحدقه به درآمده ی خودم در میانه ی روزنامه مشاهده نمودم که یکی از آقایان مسئول گفته :"زمین به اندازه ی کافی نداریم مگراین که دشت لوت رابین مردم تقسیم نماییم ."وبه این شکل تمام آرزوی هایم نقش برآب گردید.واکنون من مانده ام بااین پای چلاق شده ام.
.: Weblog Themes By Pichak :.