دربرخی از داستان های شاهنامه باموجوداتی به نام دیو روبه روهستیم؛که بااهریمنان پیوندمی خورد.هرچه در شاهنامه ودیگرمنظومه های حماسی بیش ترمطالعه می کنیم صفات انسانی دیوان رابیش تر می یابیم وچنین روشن می شودکه میان دیدان وآدمیان تفاوت چندانی وجود ندارد وحتی دربعضی مواقع ،بدین نتیجه می رسیم که تمدن وهنرودانش ایشان ازآدمیان بیش تر است.چنان که خط رابه تهمورث آموختند وبه فرمان جمشید خانه های با شکوهی ساختند .حتی در گرشاسب نامه ی اسدی ،آن جاکه از جزیره ی دیو مردمان سخن می رود،بسیاری از خصایص زندگی شهرنشینی به آن هانسبت داده شده است.وتنهاتفاوتشان ،دندان های پیشین بوده که شبیه به گراز است.
درشاهنامه پس ازجنگ سیامک بادیوان،داستان دیوان مازندران آغاز می شود.این دیوان نیزمانند دیوان دیگر،ازتمدن بی بهره نبودندوازفنون جنگ وستیزآگاهی داشتند.بسیاری معتقدندکه چون این موجودات ازپوست حیوانات برای پوشش استفاده می کردند،خطرناک توصیف شدند.درهرحال درشاهنامه،دیوان خطرناک ترین دشمنان ایران شناخته می شدند.
جمشیدباوجوداین که برهمه دیوان غلبه یافته بود؛آهنگ پیکارشان نکردوتنهاکاووس به جنگ دیوان مازندران رفت وبه دست آن ها دستگیر شد.درهنگام یاری رستم ولشکرکشی اوبه مازندران،بازسخن ازشهرهای باشکوه ومردمانی جنگجو می رودکه برای خودشان دارای فرمانده وشاه بودندوازصفات آدمیان بی بهره نبودند؛چنان که ازفنون جنگ آگاه بوده با یکدیگرسخن می گفتند ،چاره گری می نمودندازسحروجادوبهره داشتند.هریک دارای نامی بودند،وازرسوم شهرنشینی اطلاع داشتند.دیوان سیاه پوست وبرومندبوده ورنگ چشم هایشان سفید بوده ولبانی سیاه داشتندودر نیرومندی وتناوری زبانزدبودند.
.: Weblog Themes By Pichak :.