برادربزرگوار سلام علیکم
خواهشمند است موضع خویش را نسبت به اتفاق دلخراش بزن بزن مجلس شورای اسلامی که منجر به ضرب وجرح گردیده است، به صورت شفاف بیان دارید تا فردا پس فردا که آب ازآسیاب افتاد به شما لقب ساکتین فتنه یا القابی ازاین دست ندهند که ما طاقت آن رانداریم . مش رجب
برادر مش رجب
اگرسکوت نشانه ی رضایتمندی است ولی این سکوت ازآن سکو ت هایی بوده، که معنایش بسیاراست ودلیلی است برعدم رضایت اینجانب وجلوگیری از فرصت طلبی وتفرقه!
دراین اوضاع قاراشمیش، قصدموضع گیری وتفسیر حرکت رانداشتیم ولی باتوجه به اصراروابرام قشرعظیمی ازمردم وازآن مهم ترکه دراین برهه ی حساس فرصت طلبان که نامشان راگذاشتند؛ اصلاح طلبان ومنحرفان ،مترصدند که زَلّتی از بنده سربزندتااینان فرصتی پیدانموده وازکرانه بجستی ومارا لَت زدی آن گاه گفتندی!که فلانی رامافروگرفته ایم وبرمذاق ما و دوستان ناخوش آید.
بایدعرض نماییم ،بنده به معیّت برادران مستقل که چشم دیدن هیچ گروه وحزبی راندارند ،فیلم درگیری این دوعزیزرا بارها وبارها مشاهده نمودیم وازچشم شما چه پنهان ازکاربرد فنون پیشرفته ی جدو وکاراته وکشتی کج، حظ کردیم .باعث افتخاراست که سیاسیون هم درکنارکارهای سخت روزمره ومشغله ی زیاد!از علوم وفنون روزورزشی دور نمانده اند و آبدیت هستند .ولی بایدگفت که همه جاحق وناحق به چشم می آیدحتی درمجلس عدالتخواه واصولگرا! .حرکت باتیستا بمب آقای موسوی نماینده ی محترم مجلس باگاردبسته ی برادر مرادی ،مواجه گشته ومانع ضربه به سرایشان شده است . چنین دفاعی در باشگاه های کشتی کج اوائل قرن بیستم ظهورپیدانموده است وامتیاز ناک اوت رییس مجلس نوعی ظلم به رقیب قلمدادمی گردد. وانگهی مصراع آن نماینده ی شاعر که فی البداهه فرمودند :"مجلس حمام نیست ،سرزده وارد مشو "به نماینده ی دولت چندان مطلوب نبوده وبه حال ومقام مخاطب درمصرع توجهی نشده است ونوعی غریب کشی تلقی می گردد.
ازطرفی با همین چشمان تیزبینمان نظاره کردیم ،نکته ای راکه ازچشم ناظران به دورمانده است وآن در حین حرکت نماینده ی مجلس ،ضربه ای چوتانسوکی مرادی بوده که بنده را حیرت زده نمود وباید به ایشان هزاران احسنت وبارک الله گفت؛ که چنین نمودندوماامیدوار برادامه ی اجرای هدفمندی یارانه ها!
بسیاری ازکارشناسان وقت ،اعم ازسیاسی وغیرسیاسی معتقدند که نماینده ی مجلس در شهرفریمان قصد تبلیغات باشگاه کشتی کجش راداشته ؛که قویاًآن راتکذیب می نماییم هرچندکه چنین حرکاتی ازایشان دل مردم فریمان راشادساخت وتاصبح مردم به پایکوبی پرداختند.
درآخر، الهی بخوری به زمین گرم!الهی بروی زیرتریلی با بارسیمان بجنورد، وله ولورده شوی که تاتوباشی نمی گذاری چندصباحی سکوت اختیارنماییم ....
نقدعلی
ماراچه رسد که درمسائل سیاسی وبه خصوص شایسته سالاری ومطالبی ازاین دست چیزی رادرج نماییم ودو یاچندکلمه مطلب بنویسیم که به مذاق آقایان ناخوش درآید که شاعروالامقام درچندین صدسال گذشته فرموده :اسرارسیاسی رانه تودانی ونه من!برهمین حسب، چنان شده که همین اهل وعیال تاقلم وکاغذدردست این جانب ببینند ؛آن چنان به سوی این بنده ی گردن شکسته !حمله ورمی شوند تاادای تکلیف نمایندکه مثل آن راکسی نه دیده ونه شنیده است!
ولی برحسب وظیفه وبرای خالی نبودن عریضه واین که حافظه ی تاریخی مان درگذشت ایام پاک ومحونگردد وتقویت شود ،صلاح رادرآن دیده که بریده ی جریده ی روزنامه ی همشهری امروزرا به دورازچشم معاندان ،(اهل وعیال دیروزی) درج نماییم که همگی از کارشناس وبی کارشناس بدانند ما تاآخربرسرشایسته سالاری هستیم وهرگز چنین اصلی رابه وادی فراموشی نخواهیم سپرد . واگراقوام زیرسبیلی به مقام ومنصبی دست یافتند این قضاوقدربوده که آن ها رابه این سو ،رهنمون شده است ولاغیر!!!.ازهمین تریبون اعلام می نماییم تابه گوش تمام جهان برسد هرگزاهل جبری نبوده ولی نمی دانیم وعقلمان به جایی قدنمی دهد که چرا این قدر این روزها قضاوقدر درنصب اقوام مسئولین دخیل بوده است ؟ ونمونه ای کوچک ازاین ازاین نوع دخالت های بیجای !!قضاوقدر!
"درجلسه ی اخیر شورای عالی استاندارد، به ریاست محمود احمدی نژاد،مهدی خورشیدی آزادکه دبیر شورای مشاورین وداماد رئیس جمهور است ؛باحفظ سمت به عنوان رئیس سازمان ملی استاندارد ایران منصوب شد..."
"مردم روسیه ازپوتین خواستند: 12سال برسرقدرت بودن کافی است. " نشریات داخلی
قابل توجه برخی ازصاحب منصبان و کاندیدا های مجلس ،به خاطراین همه مساعی و خدمات چندین ساله دست مریزاد ؛ 20الی24 سال خدمت در سنگرمجلس و...کافی است.خواهشمند است،فرصت خدمتگزاری به مردم را به افراد دیگرنیز واگذاربنمایید.اندوهگن مباشید که خدمات ارزنده تان درصحیفه ی تاریخ مسطورومندرج است ودست تطاول جناح های دیگردر طول روزگار غدّار کجمدار ناپایدار، به آن نخواهدرسید وگزندی برآن واردنخواهدکرد. باشد باکناررفتنتان (چنان که چشممان آب نمی خورد)تلاشتان دراذهان تابه ابد باقی وماندگارگردد.
نقدعلی
ازآن جا که افراد دتحت امرنیروی انتظامی، درطول روز بی کارنباشند طبق فرمان هربار به سراین معتادان ازهمه جا بی خبرمی افتند واین عزیزان را بیهوده وبدون هیچ گونه گناهی، به زندان روانه می سازند ونمی گذارند تو عالمشان باشند.دادگستری محترم نیز چون بی گناهی آنان ازقبل محرز تشخیص داده شده است درکاری انسان دوستانه !آنان را به سرعت باد آزاد می کند؛تابروند به خرج وزندگی خودوخانواده شان برسند.وهرباربه دوستان نیروی انتظامی سفارش می کند که باآبروی این بزرگان بازی نکنید، کمتر به سخنانشان گوش فرامی دهند .لذا درفرمایشی برای جلوگیری از چنین رخدادهای دلخراش،سفارش شده برای جلوگیری ازاتلاف وقت نیروی کارآمد، بااین عزیزان درپارک ها قایم باشک یاگرگم وگله می برم؛ بازی کنند که هم موجب جذب توریسم می گرددوهم موجب سرگرمی عزیزان معتادمی شود، که درکشورهای آفریقایی همین عمل موجب ترک آنان ازافیون شده است. درقسمتی از این دستورالعمل به متن بازی اشاره شده است:
نیروی انتظامی:گرگم وگله می برم
گروه معتادان:چوپون دارم نمی ذارم
تفنگ من تیزتره-
- شیره ی من لذیذتره
زندان من گشادتره-
تریاک من بُراتره-
تورا می ندازم توزندونی-
که چی بشه ؟ که چی بشه؟-
-می برمت دادگستری
-که چی بشه ؟که چی بشه؟
-دادگستری ازاین وره، ازاین وره
-کدوم وره ؟کدوم وره؟....
درپایان تمام معتادان دستگیر شده وروانه ی زندان می گردند وبرادران عزیز زحمت کشیده ودوباره همین بازی را باهمین افراد، برای چندمین بارکه اززندان آزاد شده اند اجرامی نمایند تابه تمامی نهادها وارگان ها ثابت گردد که نیروی انتظامی بیدی نیست که به این بادها بلرزد واگر هزاران بارهم از دست مبارک سازمان های دیگر دربروند وآزادشوند ؛باز دستگیر شان خواهدنمود. واین تسلسل، گرفتن وآزادکردن، حالا حالاهاادامه خواهد داشت .
هرچه ازنقدعلی بگویم ،کم گفتم .حداقل بیست، سی سال ازاهالی محله یمان جلوترتشریف دارند .هرچندبرکسی اثبات نشده بود ولی عاقبت خودش به میدان آمده وبه اثبات سخنانش پرداخت که دیدید...راستش ازهمان موقع هم حرف هایی می زد که باورش یک خرده سخت بود ولی الان می بینیم حق باایشان بوده است . پدرش که به مدرسه می آمده می گفته: مخش تاب دارد وپاره سنگ برداشته است .همین حرف ها موجب شد،که بیچاره پس ازگرفتن لیسانس دیگر دنبال کار نرود ودرخانه دست به مطالعات عمیق !بزند .بااین که اولین فرد لیسانسیه روستایمان است بازکسی باورش نکرد .همین جواب دادنش دردرس علوم درسال های قبل ،منجرشدکه ایشان مضحکه ی عام وخاص گردند وجواب ایشان را نُقل مجالسشان قراردهند، تااین که دیروز توی انظارپیدایش شد وشادوشنگول گفت: دیدید که عاقبت رسیدیدبه حرف هایم.آخربیست سال پیش که معلم ازایشان پرسید :دو حیوان شهرتهران رانام ببر؟گفت :میمون و شیر .همین کافی بود که به نابغه ی روستا مشهورگردد!پدرش هم که به مدرسه آمده بود باپیچاندن گوش نازنینش ،گفت: احمق جان!شیر ومیمون کجا وتهران کجا؟! خیال کردی تهران توی ،ماداگاسگاراست؟!حالا آمده و با بریده ی جریده ای به حضار فرموده : این جانوشته :"که چند شیرومیمون وروباه و...درتهران پیداشده است."وفردا پس فردا هم فیل وکرگدن ....پیداخواهد شد...
خوب دیگرمردم روستاهم دیدند حرف حق دیگرجوابی ندارد و حق باایشان است خجل وسرافکنده روانه ی خانه هایشان شدند تا ببیند آخراین داستان به کجاخواهدانجامید؟آن روز شادترین فردجهان نقدعلی بود که توانست حرفش رابه کرسی بنشاند...
برای این که ماهم ازکمالاتش مستفیض گردیم، وسال های بعدراپیش بینی نماییم؛ پرسیدیم :عاقبتِ نظام آموزش وپرورش ماچه خواهدشد؟که باجدیت تمام فرمود:چهل سال بعد دوباره راهنمایی جایگزین خواهدشد، بازترمی می شود باز پانزدهم شهریور کلاس هاآغازمی گردد.باز پیش دانشگاهی برقرارمی شود....!!!!
خوب بایدزنده بود دید چهل سال بعدچنین خواهدشد یاخیر؟؟؟...اگرچندوقت دیگرهمین نقدعلی ماراتوی تلویزیون های بیگانه دیدید ،زیادتعجب نکنید.
.: Weblog Themes By Pichak :.