·         جاسبی‌وصیتنامه‌دانشگاه‌آزاد‌را‌قرائت‌کرد. روزنامه شرق 

به خاطر خداحافظی جاسبی عزیزازدانشگاه آزاد،  موج غم واندوه روستای بالا محله رافراگرفت .خیل عظیمی از فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد ،برای پاسداشت مقام رفیع ریاست دانشگاه که قراربودفقط عزرائیل این منصب راازایشان جداسازد که نشد ،شب شعری را درخانه ی کدخدای محله برگزارنمودند وازشاعران بزرگ کشور نیزدعوت به عمل آمد که متأسفانه همین دوستان بندکیف ریاست دانشگاه! تادیدند ایشان رفتنی هستند تغییر موضع داده وبه این لبیک طرفداران نه بزرگ گفتند .هرچه بود دراین شب شعر، هرچه دل تنگشان می خواست گفتندوبسیاراشک بر فرش منزل سرازیر گشت؛ که درآخرموجب اعتراض همسرکدخدا واقع شد وجان شما! چنان با زیر چشمی به کدخدا نگاه کرد که چهاربندبدنمان لرزید.درهرصورت اشعار خوانده شد وفیلم  شب شعر نیز به معیت نامه برای ریاست ارسال گردید که در قسمتی ازآن آمده : اگر  ریاست دانشگاه نیست، شغلی دیگرکه هست .هنوزجوانید وتوانایی کار ی مهم تر رادارید واین وصیت نامه جگر طرفدارانت را سوزاند. کاش نمی خواندید،وسوژه ی سیمانمی شدید.واین دولتیان که خودشان فارغ ازدانشگاه آزادند نمک خوردند ونمکدان شکاندند...

الاای ّ الحال شعر پسرمش رجب سخنگوی کدخدا ،تأثیرش بیش تربوده وموجب تأثرحاضران گردید.در قسمتی ازاین شعرکه به سبک شعرنووبه شیوه ی سپید سروده شده است ؛آمده: دیدم آخرین وداعیت را/وباچشمان اشک بار بای بایت را/کاش ازریاست دکانی که بازکردی نمی رفتی /پول های مارا نوش جان کردی /نوش جانت!/ولی چرازود تصمیم به رفتن گرفتی /می ماندی /وضع این روزها بهتراست/وپول شهریه همچنان جاری است... تادانشگاه آزاداست زندگی بایدکرد وپول بایددادازطریق اینترنت / آب راگل نکنید ودیگرهیچ..