سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 90/11/10 | 4:38 عصر | نویسنده : هادی اخوان

 

از احمدقلقل آبادی هرچه بگوییم کم گفتیم. او به تمام معناصوفی زمانه خویش بوده وبه تمامی علوم عملی ونظری ،طب ،فلسفه ومنطق مهارت داشت .شاگردان بسیاری پروردوچون درآن ازمنه توجه بیش تربه جنبه های نظری بوده نه مکتوب، ازایشان متأسفانه آثاری بر جا نمانده است. ولی در سیصدسال بعدازوفاتش یکی از نوه های چندین نسلش، بعدازاو مساعی نمود ودرمورد ایشان کتبی نوشت که شامل احوال ،اقوال وحکایات صوفی بزرگ مرتبه می گردد.این کتاب ارزشمند که خوشبختانه از تیررس مغولان درامان بوده ،به سه باب تقسیم گشته است ومؤلف بلافاصله بعداز باب اول به باب دوم وسوم رفته است.

انتشارات سمت وسو، زحمت کشیده ودرجلدی زیبا آن راانتشارداده که قسمتی ازاین کتاب تبرکاً ذکرمی گردد.

"گروهی بازاری درنیشابور به نزد شیخ آمدند بگفتند: یاشیخ، نصیحتی بنما.شیخ بگفت :از سکه ی بهارآزادی به خصوص طرح جدیدش برحذرباشید که گاهی شما رابه اوج برده وبا کله بر زمین می کوبد .بازاریان بگفتند سمعاًوطاعتا."

"گویند طغرل پادشاه درهمدان شیخ را ازراه دوربدید به سوی اوبشتافت وازاسب برزمین افتاد وبگفت :مراهدایت بفرما.شیخ  انگشت درآفتابه ای که  به دست داشت بکرد وگفت گذرروزگار چون این سوراخ است .همان طورکه از اسب پایین آمدی ازخرشیطان پایین بیا ونرخ سودبانکی راافزایش بده که اوضاع خیلی بی ریخت است .گویند بزودی چنین شد."

"بین احمد قلقل آبادی با صوفی شهرنیشابور،زیدخدیو جم ،اختلاف بالا گرفت .روزی بردست خدیو یک بسته ی 100دلاری بود .به همگان بگفت من همچون این اسکناس 100دلار ای ام واحمد چون این اسکناس یک دلاری وتفاوت افزون است.خبربه نزدشیخ بردند .بگفت :به خدیوجم بگویید ؛همان اسکناس یک دلاری هم تویی ،ماچیزی نیستیم."

"روایت می کنند تندبادی از سمت شما ل شهربوزید وخانه ی مرید را ویران ساخت خبربه زیدخدیوجم ببردند.بگفت :این تندباد،یا کار گروه فشاربوده یا جریان انحرافی یا گروه فتنه یاگروه نفوذی فریب خورده یا بیگانگان .خبربه نزداحمد بردند .بگفت حوادث طبیعی وجوی  بوده ،وازکهکشان ها وعلم هواشناسی آن چندان بگفت که کس رامتوجه نشد...