سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 89/9/15 | 3:28 عصر | نویسنده : هادی اخوان

طنز هفته                                         باسمه تعالی

 

غم نامه

 

"زبان بریده به کنجی نشسته"به دور وبرمان می نگریستیم و با اشک چشمانمان، که انگار آن هم در این گرمای تابستان سرچشمه اش خشک شده،به گرفتاری های این وآن می گریستیم خود را به کل فراموش کرده؛که ناگهان به خودآمده ،زمزمه ای از وجدان نیمه خفته مان به گوش رسید که"هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان " .آقای محترم به جای پرداختن به مشکل آن واین یک ذره هم به خودت برس " حاسبوا  قبل  اَن تحاسبوا" قسط های دانشگاه آزادت همین طور به سرعت زمان وصولشان یکی یکی از جلوی    چشمانت می گذرد وتوتوانایی پرداخت یکی از آن ها را هم نداری .

 هر چه وجدان مان هشدار داده بود که توی این آموزش وپرورش خیری نیست و مدرک ومدرک گرایی دیگر تاریخ مصرفش گذشته، به گوشمان فرونرفت .که باید برویم دنبال مدرک . که چی؟حقوق مان چندین برابر خواهد شد.آخه مقصر تنها از جانب ما که نبود همین وزارت محترم یکی از شرایط افزایش حقوق را در طرح هماهنگ، داشتن مدرک بالاتر خطاب کرده بود. با چه شوق وذوقی این دوران تحصیل را در دانشگاه آزاد به امید گرفتن مدرک دهن پر کن" کارشناسی ارشد" گذراندیم .وعاقبت رسید زمانی که حکم های هماهنگ حقوق، از راه رسید .با خودم گفتم "کارمند فریدون شد ،هم کیسه ی قارون شد"  و حقوق مان چه قدر هم هماهنگ شد!!!

پس از هزینه ی چند میلیونی ناقابل چشمتان روز بد نبیند سی الی چهل هزار تومان بابت مدرک وزین حقوق مان افزایش یافت .

اکنون که خوب می نگرم  قسط های  چند میلیونی مانده که با این افزایش حقوق دیگر قابل پرداخت نخواهدبود .

این بار نیز از خواب غفلت به در آمده ،وفریاد بر آوردیم  :" ای دریغا ای دریغا ای دریغ/ کافتاب نعمتم شد زیر میغ"

 

ای قوم به دانشگاه آزاد رفته کجایید کجایید              شوربخت همین جا ست بیایید بیایید