سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 90/1/12 | 3:15 عصر | نویسنده : هادی اخوان

ویژگی هنرنیمایی

شخصیت،هنروشعرنیمایوشیج،ویژگی هایی داشته که برخی ازآن هاعبارتنداز:1-رسالت بخشیدن به شعربی هدف

وتقلیدی اواخر دوره ی قاجار2-ضداستبدادی بودن3-برخورداری ازروحیه ی مبارزه 4-آغازکننده وپیشاهنگ جماعت

هنری بودن5-وارسته واهل قناعت بودن ودل نبستن به دنیا6-ایمان به کاروهنرخویش ونیزایمان مذهبی قوی

ایمان نیما

نیمایوشیج،شاعرنوآوربزرگ،انسانی مومن ومعتقدبود.اودرجای جای شعرهایش به مدح امام علی علیه السلام می

پرداخت وبه آموختن ازقرآن کریم تصریح می کرد.نیماازکسی که واقعیت وجودخداوندرادرک نکرده ودل به خیالی واهی

بسته است،یانام پیامبر(ص)رابدون کلمه ی احترام برزبان می آوردبه سختی می رنجد.ونیزبه اهل الله بودن خوداشاره

می کندوازمولاعلی (ع)برای فرزندش حدیث می خواند .نیمایوشیج،امام علی (ع)راافتخارتاریخ بشرمی داند وهنگامی که

کسی ازمقایسه ی آن حضرت واستالین می پرسد،می گوید:"ازمن می پرسیداستالین انسان کبیراست

یاعلی؟هزاروچندسال گذشته است که بشریت به حضرت علی (ع)افتخارمی کند.ازاستالین چندسال گذشته است؟احمق

هانمی دانندتاریخ هم مثل انسان،جوانی وپیری دارد.بگذارصدسال ازاستالین بگذرد،بعد.

نیما وآزادی

نیمایوشیج،شاعربلندآوازه ی ایران زمین،بادیدی اسلامی به مقوله ی آزادی می نگردودرباره ی آن می گوید:"زندگی

باآزادی خوب است وآزادی با حفظ آزادی دیگران.آزادی،آزادی ازنفس شریراست وآزاده ترین مردان زمین،پس ازمحمد

(ص)مولای متقیان علی علیه السلام است.ولی آزادی بااین معنا،آزادی ای است که هنوز انسان نتوانسته است پیدابکند.

استفاده ازواژگان محلی

1-پک وپک سوزدآنجا"کله سی"(کله سی=نوعی اجاق)2-دیری است نعره می کشدازبیشه ی خموش/"کک کی"که

گشته گم.(کک کی=نام گاونر)3-قاصدروزان ابری ،داروگ!کی می رسدباران؟(داروگ=قورباغه ی درختی)4-برسرشاخه

اوجا،تیرنگ(اوجا=نوعی نارون،تیرنگ=قرقاول جنگلی)5-

امزناسر،افرا،لرگ،توسکا،مازو،تلاجن،دار،لم،گندنا،پلم،بینج،گزنه،(نام گیاهان)وتوکا،کاکلی،زیک(نام پرندگان)

وانگاس،کچب(نام مکان )

نیما وافکارکمونیستی

بادقت درآثارنیمادرمی یابیم که اودردوره ی کوتاهی اززندگی خود(ازسال1300 تا1304)تحت تأثیرافکارکمونیستی

قرارگرفته ودراین زمینه آثاری نیزازخودبرجای گذاشته است.شایدعلت اصلی این امرعضویت برادرش "لادبن"درحزب

کمونیست وتأثیرپذیری نیماازافکاراوباشد.ازجمله قصایدی که نیمادراین دوره سرودودرآن به دفاع ازطبقه ی محروم

ومخالف با ثروتمندان وقشرمرفه پرداخت عبارتنداز:محبس،خارکن،خانواده ی سرباز،ازترکش روزگار،بشارت،قلب قوی

،گرگ وسربازفولادین.البته این بدان معنانیست که نیما کمونیست بوده وازطرفداران آن به شمار می رفته است،بلکه

بدان معناست که وی دربرخی ازاشعار خودازبعضی عقاید مارکسیسم که برعدالت اجتماعی واقتصادی استواراست بهره

برده است.اودر"محبس"به بیان اوضاع واحوال دوستان خوددرزندان پرداخته است.اودراین قصیده از شدت فقرووضع

نابسامان ایران شکایت می کند.نیماکمونیست بودن خودراردمی کندومی گوید:"بااین که دربرخی ازاشعارم رنگ

کمونیستی وجودداردولی من کمونیست نیستم،زیرا آن ها به مارکسیسم اعتقادداشته واساس فکرشان برمادی گرایی

قراردارد...من بزرگترازآن هستم که کمونیست باشم.




تاریخ : جمعه 90/1/12 | 11:35 صبح | نویسنده : هادی اخوان

حالا شما درهرجایی قیدکنید وبنویسید، که سخنان مسئولین محترم هیچ ربطی به بالارفتن قیمت ها ندارد.گفتیم مگرچی

شده؟فرمودند منظورم بالارفتن قیمت پراید دراین چندروز اخیر است ،که قیمت سهامش هم چندین برابر شده. گفتم مگر

کدام مسئولی نکته ای ،سخنی فرموده وچی گفته که قیمت پراید توی این چندروز چندین هزار تومنی صعودنموده

است؟پاره ورقی ازجیب مبارکشان درآورده ولرزلرزان خواندند:"رییس پلیس راهورنیروی انتظامی:گواهینامه ی

رانندگان متخلف باسرعت بالای 170 کیلومتردرساعت ابطال می شود."

گفتیم هدف اصلیشان همان حمایت ازقشرضعیف ومستضعف جامعه بوده که باشرایط طاقت فرسا وبا قسط های طویل

المدت دست به خریدپراید زدند ؛که باداشتن این اتومبیل به روز دنیا! خیالشان ازابطال گواهینامه راحت باشد،وگرنه کی

باورمی کرد که کلام وزینشان موجب افزایش قیمت پراید می گردد وباری بردوش این قشر مستضعف افزوده.




تاریخ : پنج شنبه 90/1/11 | 6:4 عصر | نویسنده : هادی اخوان

اینک ،که من از دنیا می روم بیست وپنج کشور جزو امپراتوری ایران می باشد ودر تمام این کشورها پول ایران رواج

دارد.و ایرانیان در آن کشورها دارای احترام می باشند ،و مردم کشور ها نیز دارای احترام هستند.جانشین من خشایارشا

باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد؛ وراه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آنها دخالت نکند و

مذهب و شعائر آنها رامحترم بشمارد .اکنون که من از دنیا می روم تو دوازده کرور در زردرخزانه سلطنتی داری و این

زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد. زیرا قدرت یک پادشاه فقط در شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست البته به خاطر

داشته باش که تو باید به این ذخیره ها بیفزایی ،نه که از آن بکاهی.من نمی گویم که از آن برداشت نکنی زیرا قاعده این

 زر این است؛ که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند. اما در اولین فرصت آن چه را که برداشتی به خزانه برگردان.

مادرت ،آتوسا، بر من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن.ده سال است که من مشغول ساختن

انبار های غله در نقاط مختلف کشور هستم .و من روش ساختن این انبارها که از سنگ ساخته می شود  وبه شکل

استوانه است ، در مصر آموختم. چون انبار ها پیوسته تخلیه می شود؛ حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این

انبارها سال ها می ماند، بدون این که فاسد شوند. وتوباید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه دهی تا اینکه همواره

آذوقه دو یا سه سال کشور در انبارها موجود باشد و هر سال بعد از این که غله جدید به دست آمد از غله موجود در

انبارها برای تامین کسری خواربار استفاده کن و غله جدید را بعد از این که بوجاری شد به انبار منتقل نما. بدین ترتیب

تو هرگز برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت، ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود.هرگز دوستان

وندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار برای آنان همان مزیت دوست بودن با تو کافیست.چون اگر دوستان و ندیمان

خود را به کارهای مملکتی بگماری و آن به مردم ظلم بنمایند و استفاده نا مشروع کنند، نخواهی توانست آن هارا

مجازات کنی چون با تو دوست هستند وتو ناچاری رعایت دوستی نمایی.کانالی که من می خواستم بین شط نیل و دریای

 سرخ بوجود بیاورم؛ هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد، و تو

باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آن قدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها

ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند.اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم ،تا این که در این قلمرو ایران ، نظم وامنیت

برقرار کند. ولی فرصت نکردم سپاهی به یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی. با یک ارتش نیرومند، به

یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند.توصیه می کنم ؛هرگز

دروغگو و متملق را به خود راه نده؛ چون هردوی آن ها آفت سلطنت هستند و بدون ترّحم دروغگو را از خود دور

کن.افسران و سربازان ارتش را راضی نگه دار و با آن ها بدرفتاری نکن.اگر بد رفتاری کنی ،آن ها نخواهند توانست

معامله متقابل کنند، اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد؛ ولوبه قیمت کشته شدن جان خودشان باشدو تلافی آنها این

طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند وتسلیم می شوند تا این که وسیله شکست خوردن تو را فراهم نمایند.امر

آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند،تا این که فهم و عقل آنها بیش تر

شود وهر قدر که فهم آن ها زیادتر شود ؛تو بهتر می توانی سلطنت کنی. همواره حامی کیش یزدان پرست باش ولی هیچ

 قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی کنند، و پیوسته به خاطر داشته باش؛ که هر کس باید آزاد باشدکه از هر

کیشی که میل دارد پیروی کند.بعد از این که من زندگی را بدرود گفتم بدن من را بشوی و آن گاه کفنی را خود فراهم

کردم برمن بپیچان ودر تابوت سنگی قرار بده ودر قبر بگذار. اما قبرم را که موجوداست مسدود نکن تا هر زمان که می

توانی وارد قبر شوی و تابوت سنگی مرا در آن جا ببینی و بفهمی؛ من که پدر تو پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و

پنج کشور سلطنت می کردم،مُردم و تو نیز مثل من خواهی مُرد؛ زیرا سرنوشت آدمی این است، که بمیرد.خواه پادشاه

بیست وپنج کشور باشد و یا یک خارکن. اگر تو هر زمان که فرصت به دست می آوری وارد قبر شوی و تابوت را

ببینی.زنهار! زنهار! هرگز هم مدعی و هم قاضی نشو. اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن که یک قاضی بی طرف آن

ادعا را مورد رسیدگی قرار بدهد و رای صادر نماید. زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد؛ ظلم خواهد کرد.هرگز

 از آباد کردن دست بر ندار ،زیرا اگر دست از آباد کردن برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت.در آباد کردن،

حفر قنات و احداث جاده و شهر سازی را در درجه اول اهمّیّت قرار بده.عفو وسخاوت را فراموش نکن، وبدان که عفو

فقط موقعی باید به کار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد واگر به دیگری خطایی کرده باشد، و تو خطا را عفو

کنی ظلم کرده ای .بیش از این چیزی نمی گویم و این اظهارات را با کسانی که غیر از تو در این جا حاضرند ،کردم تا

این که بدانند قبل از مرگ من توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم مرگم نزدیک

شده است.

 

 




تاریخ : چهارشنبه 90/1/10 | 8:21 عصر | نویسنده : هادی اخوان

گویندبرای معتادین چهارمرحله یاسفر رامتصورگردیدند هرچندکه بین  پیران معتاد اختلاف نظر وجوددارد .چنان که

احمدبن تریاک سمرقندی این مرحله را به شش دسته تقسیم نموده، ولی اجماع کلی درهمین چهار مرحله ای است که

ذکر می گردد .1-سفرمن الخلق الی الدود:دراین مرحله معتاد با دودهای مختلف آشنا می گردد .این ابتدایی ترین مرحله

یک معتاداست.اوباید ابتداازدودسیگارآغازکندوبه مراحل بعدی برسد .بسیاری ازپیران معتاد، این مرحله را بسیار

 خطرناک توصیف نموده اند ؛به گونه ای که معتاد دربین آن همه دودسیگاروغیره گیج وگمراه می گردد وامکان دارد

راه اصلی خویش راگم کند."مردحیران چون رسداین جایگاه          /  درتحیرمانده وگم کرده راه"

2-سفر من العیال الی المعتادین:دراین مرحله پس ازاین که معتادراه خویش رابرگزید به  صورت آرام باید خویشتن

راازاهل وعیال جداسازد واگراین نکند خودبه خود ازسوی اهل وعیال طرد خواهد شد.مرحله ای سخت وجانفرسا که

بسیاری ازمعتادان را از ادامه ی راه بازدارد.دراین مرحله بلاهای زیادی برمعتاد نزول خواهدکرد .گرسنگی بایدکشید

وخون دل باید خورد.رنج هاباید تحمل کرد."صدبلادرهرنفس اینجابود        طوطی گردون مگس اینجابود"

3-سفر من المعتاد الی المعتاد:دراین مرحله معتاد با انواع معتادین آشنا می گردد وهریک را به طریقی دربوته ی آزمایش

قرار می دهد .او دراین مرحله با مواد مخدر متنوعی آشنا شده وگاهی اتفاق می افتدکه به همه ی آنها معتادگردد. پس پیر

معتاد لازم است تااورادراین مرحله دستگیرباشد وراه راازچاه بنماید."چون به تریاک می توانی راه یافت    /  سوی

یک سوخته چرابایدشتافت"معتاد دراین مرحله به هیچ چیزدیگر نمی اندیشد وتمام فکروذکر اومواد مخدراست

وبس .عاقبت اندیش نبود یک زمان                 درکشد خوش خوش برآتش صدجهان"

4-سفر من المعتادالی الکمپ: دراین مرحله روح معتادصیقل یافته است .او هستی واقعی را درک کرده ونزدیکانش برای

برگردان اواز آن دنیای تخیلی دست به کارمی شوند واورا درمیان راه درحالی که غرق درتفکراست دست بسته به کمپی

می برند تا شاید بهبودی حاصل آید .گویند این مشکل ترین مرحله ی معتادان است وباید ازآن دنیای خیالی خارج گردند

وچه بسا که قبل ازرسیدن به این مرحله جانش به دیار حق بشتابد."هریکی بینا شود برقدرخویش      بازیابددرحقیقت

صدرخویش" وازآن همه معتادان شاید تعداد معدودی به آخرین مرحله رسیده باشند."عاقبت ازصدهزاران

تا،یکی      /   بیش نرسیدند آن جااندکی "  




تاریخ : چهارشنبه 90/1/10 | 1:35 عصر | نویسنده : هادی اخوان

شولای نوربرتن مامی کندنماز                             ماراغریق مهرخدامی کند نماز

بابانگ پرصلابت قدقامت الصّلاة                          مارابه کوی عشق صدا می کندنماز

دل های خوگرفته به مرداب شرک را                      سرچشمه ی خلوص ورضامی کندنماز

هرصبحدم به روی خداباوران خاک                       درهای رحمت است که وامی کندنماز

کن تکیه برنمازکه درشط حادثات                          ایمن تورازموجب بلامی کندنماز

بنگربه پیرعشق که برتخت احتضار                        وقت سفرچگونه ادامی کندنماز

آکنده ازطنین عبورفرشته هاست                            آنجاکه بال نافله وامی کندنماز

ازبندهای وسوسه ،طاووس روح را                       درآسمان نوررهامی کندنماز

با زانوی ادب چونشینی گه سلام                            برتوسلام عشق وصفامی کند نماز

مقبول حق چوگشت نمازت،برای تو                      صدقصردربهشت بنامی کندنماز

                                                                               "همایون علیدوستی"

صلازدندکه برگ صبوح سازکنید                         به سازمرغ سحرترک خواب نازکنید

وضوبه چشمه ی صهبای صبحدم سازید                به سوی قبله ی می خوارگان نمازکنید

یگانه رازنیازقبول اهل دل است                          دوگانه ای که به بدرگاه بی نیازکنید

اگرچه دست ودل اینجا به اشک می شویند            شمابه دامنش این دست ودل درازکنید

                                                                        "محمدحسین شهریار"

ای نماز!ای ارتباط متصل                                    ای عروجستان آب وخاک وگل

ای نماز!ای ساقه ی نیلوفری                                ازهمه آیات زیبابهتری

ای سلیل صبح درکام سحر                                   ای شعاع آفتابین گهر

ای نمازصبح،ای آوازناب                                  تشنگان راچشمه ی جوشان آب

ای نماز!ای بهترین آوازها                                 ای معمّایی ترین پروازها

باتوما دروادی عشق وطلب                                شادمانه،عاشقانه،خنده لب

                                                                                        "جواد ثاقب"    




تاریخ : چهارشنبه 90/1/10 | 1:6 عصر | نویسنده : هادی اخوان

دکترهوماس هایسلوپ:"بهترین وسیله ی ایجادآرامش دردرون واعصاب انسان تاکنون شناخته ام،نمازاست."

 

گاندی:"برای میلیون هانفرهندو،ومسلمان ومسیحی،تنهامایه ی تسلی وآرامش زندگی،دعاونمازاست."

 

دیل کارنگی دانشمندآمریکایی:"من هرگاه به نمازونیایش می پردازم،حس می کنم که اعصابم آرامش یافته ودرسکون

وثبات بی نظیری فرورفته است."

دکترفرانک لاباخ دانشمند مشهوراروپایی:"درنماز وقتی زانومی زنیم ،همه چیزماراتهدیدمی کندولی وقتی بلندمی

شویم؛دورونزدیک با زمینه ی روشن وواضح دربرابر مانمودارمی شود.هنگام زانوزدن چقدرضعیف هستیم وهنگام

برخاستن چقدرپرانرژی ونیرومند."

فردریک مایزر"دعاونماز،امری ذهنی ووهمی نیست وعبارت است ازکسب بیشتری ازنیروی معنوی ویابه عبارت دیگر

 رحمت الهی."

ویلیلم جیمز:"اگرنیرویی برای تحمّل پیش آمدهالازم باشد،دراثردعاونماز به دست می آید.هرگونه دعاونمازی ،نشانه ی

این اعتقاداست که باارتباط باخداوند،نیرویی ملکوتی که غذای روح است به دست می آید."

ویکتورهوگو:"بعضی افکاربه منزله ی عبادتند.درزندگی لحظاتی است که جسم به هرحالت که باشد،جان درحال سجده

کردن است."

هراس لیف دانشمنداروپایی:"درنمازصف ها کاملاًمنظمندهمه دریک ردیف ایستاده اند زیرا آنجاامتیازی نیست وهمه

درپیشگاه خداوندبرابرند.هیچکس رابردیگری رجحان نیست."

الکسیس کارل:"احساس عرفانی ،غالباًدرنیایش تجلی می کند."

 




تاریخ : چهارشنبه 90/1/10 | 1:7 صبح | نویسنده : هادی اخوان

"دادستان تهران استادنیمرو وعاشق فسنجان"(سایت تابناک)

عجبا دیگرنمی دانستیم برای درست کردن یک" نیمرو" بایدمدارج علمی راطی نمودوبه مقام استادی هم رسید.واقعاًاین

روزها استاد شدن چه مشکل گشته ماخبرنداریم !آقاماهم استادآب خوردنیم ! عاشق هم عاشق های قدیم، توی این همه

چیزهای خوشمزه از کباب غازگرفته تا...دیگر فسنجان  چی داشته که آقا عاشقش شده !وانگهی دیدندکه دادستان کشور

 از هرچه فسنجان بدش می آید می خواهند بااین کار لجشان رادربیاورند!!




تاریخ : دوشنبه 90/1/8 | 2:25 عصر | نویسنده : هادی اخوان

     "تلاش مشایی برای تشکیل7حزب جدید "                (سایت جهان)

آقای مشایی، مشاورمحترم رییس جمهور،بایدبه چندنکته ی مهم توجه ی کافی نموده ونکاتی را تشریح نمایند:

 

1-وضعیت حزب هایی که تکلیف آن هامشخص نیست چه خواهدشد؟

 

2-بودجه ی تشکیل احزاب ازکجاتعیین خواهدگردید؟

 

3-برای نامگذاری ا حزاب بامشکل مواجه نخواهند شد؟

 

4-ایشان فکرمی کنند تاچه زمانی دررأس امورخواهند بود؟

 

5-اگراین چندحزب تشکیل نشد مقصراصلی کیست؟

 

6-عدد هفت را به خاطر مقدس بودن آن برگزیده اند یاواقعاًتصمیم جدی برای تشکیل این احزاب دارند؟

 

7-بیت"هفت شهر حزب رامشایی گشت/ ماهنوزاندرخم یک حزب مانده ایم."مربوط به کدام شاعراست؟

 

8-جوجه راآخرپاییزمی شمارند ،مگرمخالفینش مرده باشند!!!

 

9-برای رفع هرگونه چشم زخم ،مقداری اسپنددودکردن توصیه می شود.

 

10-مقصودازفتنه سال90 رابرای خوانندگان توضیح دهند تامشکلی برایشان پیش نیاید.

 

11-می دانند عدد هفت چندتامی باشد؟

 

ازخوانندگان عزیز عذرمی خواهیم که قلم حالت جدی به خودش گرفته .درهرحال مشایی مرد لحظه هاست!!!!!!!!




تاریخ : یکشنبه 90/1/7 | 12:33 صبح | نویسنده : هادی اخوان

عاقبت پس از این همه شایعه ومایعه که شده بود ،که دوتن از این معترضین حالانمی دانیم چندتااسم دیگرهم دارند به

زندان افتادندسرانجام یکی از فرزندان عزیز ومزیزشان به تمام این شایعات بیرونی خاتمه داده وقبل ازعید باایشان

ملاقات ودیدارنموده و درکمال احترام ودرحالی که صدایشان راکسی نمی شنید ودرآزادی کامل نشستندوگفتند

وخندیدند ...وکسی هم مزاحم این پدر وپسرعزیز نگردید وکلی هم پدربزرگوار به ایشان عیدی داد وخیلی خیلی هم خوش

گذشت ومأموران اطراف درآن لحظه نقش یک گارسون رابازی نموده وهرچه راکه پدردستورمی دادند انجام داده حتی

یکی ازخبرها که به بیرون درز کرده بود وکلی جنجال به پانموده که، پشت گوش همین روحانی معترض خارش آمده

بودکه یکی ازمأمورین متوجه امر گردیده وهمچون عابدزاده چنان به سمت گوش مبارک شان شیرجه زده که نزدیک بود

گوش مبارک ازجاکنده شود .آخه گفته انددرکار خیر از یکدیگر سبقت بگیرید واین ها هم ماشاءالله ترمزبریده اند.

خلاصه توی این ملاقات آن قدرخوش گذشت وآن قدرمأمورین محبت کردند که پسره شرمنده ی پدره گشته وخطاب به

پدر معترضش گفت که ماکه غریبه نیستیم ؛این همه خدمه رابرای پذیرایی ماجمع نمودید برای چه؟ وپدره هی زدزیرخنده

اصلاًیادش نبود توی خونه برای چی به بیرون نمی ره ..اصلاً فراموش کرده بود که برای چی اعتراض نموده. وتوی

این چند سال که رییس فلان قوه بوده افسوس می خوره چرا زودترازاین، دست به این کار نزده.پسره میگه بیش تر

بحث ها ازهواوهواشناسی بوده وعلتش هم معلوم نبوده که چرا پدرش این قدر از هوا می پرسه. جونم بگه واقعاً

مأموران سنگ تمام گذاشتند وپدروپسر گل گفتند وگل شنیدند.وبه کوری چشم دشمنان به تمام شایعات خاتمه دادند که

فلانی توی خونه اش است نه توی زندان. ومأمورین محترم هم با پذیرایشان نشان دادند اصلاً حصرومصری درکارنیست

واین ها جزخدمتگزارانی بیش نیستند .آخه توی این ایام پیری که فرزندان به درد نمی خورند این هادلشان برای پیرمرد

سوخته وگرنه کسی جرئت چپ نگاه کردن هم به ایشان رانداره.درپایان هم باکمال احترام ازهم خداحافظی نموده،

دیدارتاروزقیامت، و با این همه احترام نسبت به این پیرمرد، نشان دادند ماهم می توانیم خانه راتبدیل به هتلی چندین

ستاره بنماییم...همین وبس تا خبرهای بعدی.




تاریخ : شنبه 90/1/6 | 2:41 عصر | نویسنده : هادی اخوان

خدانکند یک اصطلاح وارد وادی ادبیات سیاسی گردد ،خدابایدبه این مردم رحم کند .مثلاًوبالفرض چنین اصطلاحی رانمی

ساختند؛دیگر ،آقایان حرفی برای زدن داشتند؟منظورم همین کلمه ی وزین"فتنه "است.توی این چندروز که به سایت 

های مختلف سرک کشیدیم وبه موضوعات مختلف توجه نمودیم، نمی دانیم چندین هزارباربااین لغت برخوردنمودیم، خدا

می داند .برای اطلاع به چندنمونه درهمین چندروز اخیر بسنده می کنیم ،که گفته اند: العاقل یکفی الاشاره:

بادامچیان :فتنه ی اصحاب القدرت درپیش است.

علی دایی:بازیکنان قصد فتنه دارند.

قذافی :بافتنه گران به شدت برخورد خواهیم کرد.

زاکانی :فتنه هازمین گیر می شوند.

برلوسکونی:تمامی زنان من قصدفتنه دارند.

نماینده مجلس: سال90سال فتنه ی بزرگی را باید تجربه کرد.

سردبیر جهان:فتنه تمام شد وشمافرزندصبح ماندید.

کیهان بچه ها:مواظب فتنه ی بچه هادر ایام نوروز باشید.

 روان شناس:برای مهار فتنه راه های مختلف وجوددارد.

معاون وزیر بهداشت: داروی بیماری فتنه به دست متخصصان ایرانی ساخته شد...