سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 90/1/31 | 11:19 عصر | نویسنده : هادی اخوان

امشب شبی فراموش ناشدنی است .شبی که دراذهان هرگز پاک نخواهدشد. شبی است که

 مثل آن رادوبارتجربه نموده ایم واین دفعه ی سوم است .وتفاوت آن با دوشب به

یادماندنی دیگر این بوده ،که تاساعت24 درکنارمکانی بزرگ منتظرگذرزمان بودیم

 ودریافت آن هرگز موکول به چندشب بعدنمی شد.

باید هنوز معنی انتظاررافهمید وزمینه ی آن آمدن های واقعی رامهیاکردکه شایدبیاید.

شاید ساعت دیگربیاید ودل همه ی مستضعفین ایران راشاد سازد .شاید بیاید وباآمدنش

نشان دهد امشب وفردا درکنا ر هم ایستادن تفاوتی وجودندارد. شبی ازآن شب ها

خواهدرسیدکه فقیر وغنی،مستضعف بادردومرفه ی بی درددرکنارهم ،صف های طولانی

راتشکیل خواهندداد وانتظار به پایان می رسد.وهمین طورجایی مقدس مملو از منتظران

 آن خواهد بود.پرازمردمانی نیازمند که دست یاری به سویی دراز می کنند ومأمورین

 ازپشت ،همین طور لحظه به لحظه فیض خودرا نثارمنتظران  می نمایند؛ ونمی گذارند

عزیزانی که برای آن آمد ند بادستانی تهی بازگردند.آری  لحظاتی فرا خواهد رسیدوچشم

تمام بیچاره ها به آن منورخواهدشد.

وبدابه حال آنان که قدرآن راندانسته ونتوانستند اعمال ورفتارخویش رامدیریت نمایند.

 خوش بودندوبی نصیب از آن مکان خواهندرفت. زیرا چیزی برایشان نمی ماند.لحظات

یاساعاتی چند ،تجمع شکوهمند همگانی وروزوحدت ملی فراخواهدرسیدساعاتی که

شهروند وروستایی درارتباطی تناتنگ به جهانیان خواهند فهماند که نژادهای مختلف

دراین کشور تأثیری در بهره وری ازآن به وجود نخواهدآورد.

 

تاساعاتی دیگر انتظار به پایان می رسد وپول یارانه ای به حساب واریزخواهد شد

ومأمورین بانک هاباز اضافه کار چندان به دست خواهندآاوردوهمه چیز به خوبی

 وخوشی ادامه خواهدیافت هرچندباید تادریافت آن ،تاروز یکشنبه منتظر بودوانتظار

 موهبتی الهی است...




تاریخ : چهارشنبه 90/1/31 | 6:31 عصر | نویسنده : هادی اخوان

چون رسم نیکوی ماایرانیان است تا کسی نمرده ،قدرش رانمی دانیم وازآثار

 وافکاربکرش آگاه نیستیم ،باید فلان کس  حتماًبمیرد تا متوجه ارزش والایی اوگردیم وتا

زنده است مقبل عام وخاص نخواهدبود.برهمین اصل تصمیم گرفتیم به خاطر نزدیکی

 بزرگداشت شیخ اجل سعدی قدری اززندگی اوبگوییم .

ابوعبدالله مشرف بن مصلح یامشرف الدین بن مصلح الدین عبدالله شیرازی ، که نوشتن

 نام کامل مبارکش به چندین شناسنامه نیازدارد وثبت احوال امروزی هرگزبه چنین نام

 هایی شناسنامه نخواهدداد؛ معروف است ؛به شیخ سعدی ،شیخ شیرازومطلق شیخ، که

 برخی ازعزیزان که به اوبسیارنزدیک بودند ،اورا به نام های حاجی عبدالله و مشتی نیز

می نامیدند.تاریخ تولد اوبه درستی مشخص نیست ودرآن اختلاف شدید وجوددارد .مثل

همین اعلام آمارمختلف ازسوی ارگان های مختلف مملکت ما ،که اختلاف نظروجوددارد

ونمی شود به آن عیب گرفت. چنان که نرخ تورم رابرخی 30درصدوبرخی 10درصد

وبرخی 25درصد می دانند. یا نرخ بیکار ی را 14درصد وبعضی 40درصدپنداشته

اندوالخ .درشهرشیراز که خبری از گردوغباروشن های روان نبود درهوایی صاف به

 دنیاآمد. خانواده ی اواهل فضل بودند ومدرکشان را نه ازراه دانشگاه آزاد ونه از طریق

 دانشگاه های خارجی غیرمعتبر ازنظروزارت علوم  به دست آورده بودند؛ولی متأسفانه

 هیچ کدامشان به کارهای دولتی مشغول نبودند وکاری نیافتند.پدرش که ازبیکاری

وکمبودنقدینگی رنج می برد درهمان سنین جوانی سکته کرد وسعدی بی پدر شد؛چنان که

 در برخی از آثارمتأخرودر صف مخالفانش اورا، بی پدر!نیزمی گفتند .اودرجایی گفته

 است"مراباشدازدرد طفلا ن خبر/که درخردی به چشمم آمدناپدر."

 اودرسنین نوجوانی تصمیم گرفت به بغدادسفرکند.اقوامش از خرید بلیت هواپیما

عاجزبودند ازسویی خطرحمله ی آمریکا به عراق نیزبه گوش می رسیدومطمئن ترین

 وسیله سفر الاغ بود.دربغداد نزد شیوخ آن زمان تلمذنمود؛ اساتیدی که هیچ کدامشان

مورد تأیید حکومت وقت نبودندورساله شان ازسوی همان دانشگاه ملغی تلقی می گردید

 وباشاگردانشان به تندی رفتارمی کردند.  اودر کنار همه مشقات توانست بدون این که

ازخوابگاه دانشجویی استفاده کند وگذرش به کوی دانشجویان هم بیفتد ،مدرکش

رابگیرد.بعضی گفته اند اوقاچاقی از خوابگاه دانشجویی بهره ها  برده است.

 بعدازآن چون کسی رانداشت تصمیم گرفت به سفربپردازد وبه شام رفت که به دست

اسرائیلی ها درجنگ شش روزه دستگیر شد واورا به حفرکانال گاز گماشتند.ولی با پارتی

 بازی یکی ازبزرگان وقراردادن سند شش دانگ مغازه، آزادشدودختر ترشیده اش را به

عقد سعدی درآورد؛باشدکه سعدی داماد سرخانه ی اوگردد.ولی درمدت  کوتاهی به خاط

ر قحطی وخشکسالی وزخم زبان های زنش که دایم می گفت :توهرچه داری ازپدرم است

 ومفت می خوری ومی خوابی ، تصمیم به ترک شام گرفت. اودربوستان اشاره می

کند"چنان قحط سالی افتاداندردمشق/که مردم فراموش کردند عشق خیابانی را"چندبار

خواست به حج سفرکندولی سفارت عربستان روادیدش راصادرنکرد و مجبورشدمخفیانه

 به حج برود؛به همین خاطر عده ای به حاجی بودنش شک دارند. وبعدازآن به مصررحل

اقامت گزیدودرآنجاقیام مردم علیه مبارک شکل گرفته بود واوضاع مملکت خیلی بی

ریخت شده بود.

اوپس ازسی سال سفرودربه دری  تصمیم گرفت به زادگاهش برود .گوینددراین سفر دراز

 خانواده اش هیچ اطلاعی ازاونداشتند .پس اورا مفقودالجسد دانسته ،از مزایای

بنیادشهید بهره می بردند.اوبه شیرازبازگشت وهمه ی اقوام رااززندگی ناامیدساخت .اورا

به کار در آموزش وپرورش و درشغل دفترداری پیشنهاددادند، که نپذیرفت.

 

درشیراز کتاب های گلستان وبوستانش رانوشت وهمه رابه سرکارگذاشت ،وباگفتن

شعرهای مغموض مخ بسیاری را مشغول ساخت .محققین  واساتید بسیاری رابه تدریس

 واداشت وباآثارگران قدرش هزاران فرصت شغلی ایجادنمود. چه دانشجویانی که برای

 نمره گرفتن سرگردان خود نساخت!چه پول های بی زبانی که هزینه ی کنفرانس ها

وسیمنارها ی آثاروزندگیش نگردید!دربوستان اوتلاش نمود زندگی آرمانی وبدون خذف

یارانه رابه تصویربکشد .مردمانی که بدون گرفتن یارانه به هم دیگر کمک می کنند

وسرهمدیگر کلاه نمی گذارند.خبری ازمفسدین اقتصادی نیست ؛وزمین خواران  به سرعت

 مجازات می شوند.قبض ها به شکل تصاعدی محاسبه نمی گرددوترافیکی

وجودندارد .هرچه وام ازبانک بخواهی به آدم ها می دهند وهرکاری که ارداه کنی آماده

است.دانشگاه آزادهرسال شهریه رابالا نمی برد .وعرضه ی بنزین مفت ومجانی است.

ولی اودرگلستان زندگی واقعی را به تصویر کشیده که بسیاری راخودلمس نموده است. از

کاریابی خویش ،از صف های طولانی روغن ومرغ وگوشت وازبی پولی ها. درباب دوم

،دراخلاق درویشان آمده است "فقیری رادیدم برکناردریا چه ی ارومیه ،که زخم پلنگی

داشت وبه هیچ دارویی به نمی شدوپیوسته شکرخدای می گفت .پرسیدند: که چراشکر

 می گویی ؟گفت:دارویم درهیچ جای ایران پیدانمی شود ؛حتی درمیدان شوش ومرگ من

حتمی است .دراین چند روز باقی ما نده توبه نمودم وذکرمی گویم، شایدخدای ازسر

 گناهانم درگذرد.که یکی بانگ برآورد به همین خیال باش."

 

بعد ازنوشتن کتاب هایش مجوز چاپ به اونداند وگفتند باید قسمتی از داستان های

سکسی گلستان وهزلیاتت راحذف کنی .او گفت حاضرم سرم برود ولی آن ها راحذف

نخواهم کرد.وهمین کرد ودرعدم چاپ آثارش ،دق نمود. خواهرزاده وبرادرزاده هایش

ازبرگه های کتابش موشک وکشتی می ساختند ومشغول بازی می شدند ولذت می

بردند.تااین که بعدازچندین سال ،یکی توانست آن هاراجمع آوری نماید ومخفیانه بانام

 کلیات سعدی به زیرچاپ ببرد.   




تاریخ : یکشنبه 90/1/28 | 9:21 عصر | نویسنده : هادی اخوان

   پیازها اشک کشاورزان کرمانی رادرآورد.به دلیل اشباع بازار ،پیازهاروی دست کشاورزان مانده است.

                   جام جم 27/1/90

مصیبت وارده رابه کشاورزان کرمانی تسلیت عرض نموده وبهترآن است که در بازار فریادبزنند ؛پیاز میوه ی

بهشتی است،آن وقت اشک شوق خواهندریخت. ثانیاً می توان برای جلوگیری ازفاسدشدن پیازها،همچون ایام

انتخابات که تنها برای حمایت ازقشر زحمت کش کشاورز، نه برای گرفتن آرای بیش تر!!!به توزیع سیب زمینی

مبادرت نمودند ؛دراقدام شجاعانه ودرراستای خدمت به مردم، پیازهارابین مردم عزیزمان تقسیم نمایند. 

فلذا کسانی که دولت فخیمه راخدمتگزار نپنداشته وحرف های نامربوط می زنند ،بهتراست که بروندکشکشان

 رابسابند!




تاریخ : یکشنبه 90/1/28 | 8:20 عصر | نویسنده : هادی اخوان

توی این جمعیت هفتادوهشتادمیلیونی که دقیقاً آمارآن مشخص نیست، وخود سازمان آمارنیز ازآن بی خبر است!30

درصد رشدمسافرت در کشور خودجای بسیارشکردارد ولی بسیاری ازاین افرادمغرض، به همین آماری که برای اولین

 باردرست محاسبه گردید، نیزشک وشبهه دارند .می گویند؛شاید اشتباهی درآماروارقام رخ داده باشدیااین که غرض

ورزی درکار وجودداشته است.آن ها که درفلسفه ی قدیم مشککین  نامیده  می شوند، به این امربسنده نکرده وبه آمار

سازمان سوخت کشورکه به پیشرفته ترین تکنولوژی روزمجهزاست وبا زحمت  فراوان توانستندکشف کنند، که درهمین

 ایام  مسافرت های زیاد،مصرف سوخت نیز به شکل چشمگیری ،در حدود 20درصدکاهش یافته؛ نیز به دیده ی تردید

بنگرند وانگشت تعجب بگزند وآن رابلانسبت دروغ سیزده ی سال بدانند.

 

برای این که به این افراد نشان دهیم که حق باسازمان سوخت است ازتجربیات دیگران  دراین زمینه بهره برده ؛چنان

که یکی ازاین عزیزان چنین گفته ،که درمسافرت به تهران وبالعکس کمترازنیم لیتر استفاده نموده است به طوری که

ابتدای جاده هراز اتومبیلش را خلاص نموده تاتهران ،وبعدازچندروز که نوبتی ماشین راتوی شهرهل می دادندوازمناظر

 لذت می بردند، درهنگام برگشت بعداز کتل امام زاده هاشم بازخلاص نموده تاآمل .وبه این طریق سرمایه ی ملی را

برای آیندگان ذخیره نمودند.یکی دیگرازعزیزان گفته، می توان اتومبیل را فریب داد وبه جای بنزین ،درپمپ بنزین

داخل آن راآب ریخت وبا این عمل کلی مسافت را بدون بنزین طی کرد.

ازسوی دیگر طبق آمارایرانگردی وجهانگردی افرادی که ازاین روستا به آن روستا می رفتند یاازشهری به شهردیگر

طی طریق می نمودند؛ حتی رفتن به بازارنیز نوعی مسافرت کوتاه تلقی شده وچه بسا بسیاری ازافراداین مسافت

رابادوچرخه طی کرده اند .یااین که بسیاری پیاده این مسیر را رفته اند ، که اصلاًبنزینی مصرف ننموده اند.نتیجه می

گیریم حق با سازمان سوخت کشوراست که در کنار ازدیادمسافرت مردم، مصرف سوخت نیز چنددرصدی کاهش یافته

است!!!    




تاریخ : پنج شنبه 90/1/25 | 8:39 عصر | نویسنده : هادی اخوان

دریغاودریغا چه هابرماتحمیل می شود وماغافل ازآنیم .گفتیم مگرچه شده؟باز چه را

 برماتحمیل کردندکه شم شاعرانه ات گل کرد؟گفت:مگرنشنیده ای که رییس سازمان

 پزشکی چه گفت؟گفتم نه .گفت: آقای صدر در کنار کارپردردسر نمایندگی مجلس ،نایب

 رییس سازمان پزشکی رانیزعهده داراست وآمادگی خودرابرای خدمت درپست های دیگ

ر اعلام داشته! و خدمت گزاری راسرلوحه ی کارخویش ساخته! فرموده:60درصد هزینه

 های درمان به مردم تحمیل می شود.گفتم :غیرممکن است تا خبرش را با چشمان کم

سویم نبینم باور نمی کنم .خبررا درپنج سانتی چشمانم آورد،وبا کمی ور رفتن عینک

 وجلووعقب بردن آن بربنده شک بر یقین  ده درصدی به وجودآمده ، که در بین مسئولین

 افرادی هم پیدامی شوند که حرف حق راناخواسته! برزبان می آورند.باخودگفتم، لابد رأی

گیری برای ریاست سازمان پزشکی یا بهتربگویم نمایندگی مجلس درراه است که ایشان

سخن تبلیغاتی عنوان داشتندومزاح فرمودند. توی این ایام که آمارنرخ بیکاری ناگهان از

15درصد  به گفته ی مسئولین مربوطه به کمتراز10درصد می رسد، وبسیاری از آمارها

ناگهان برخلاف آن چه لمس می گردد تغییرمی کندسخن ازتحمیل 60درصدی هزینه ها

امروزه، کندن درخیبراست وفتح قلل اورست و بوسه بردندان مار. توبمیری ومن بمیرم

کاسه ای زیرنیم کاسه است.




تاریخ : پنج شنبه 90/1/25 | 5:58 عصر | نویسنده : هادی اخوان

"مصرف سرانه گوشت مرغ  درایران بیش ترازاتحادیه ی اروپا است.        ایران اقتصادی 22/1/  90"

پدرآمرزیده توی این همه چیزهایی که آنان ازمابیش ترمصرف می کنند، ازمیوه گرفته تاگوشت گوسفند، گاو و... که

 سالی یک بار هم چشمان مبارکمان به جمال آن هامنور نمی شود؛ شما چیزی قید نمی کنید ولب روی لب می گذارید حالا

 رفتید روی این مرغی که معلوم نیست ازکجاواردمی شود، اصلاًزنده بوده یاخیر، چگونه مراتب رشد وجوجوانی

 ؛جوانی ومرغی راطی نموده وچندتا به بدن نازنینش آمپول های تقویتی ،آنتی بیوتیک و... تزریق نموده اند؛ گیردادید

. به ضرروزیان آن ملتفتند که گوی سبقت راازآن هاربودیم ،وگرنه اجازه ی عرض اندام که به مانمی دهند.ازطرف دیگر

 پول های یارنه ای که ان شاءالله همیشه مستدام باد (که متأسفانه چشممان به آن آب نمی خورد ) هم مزیدبرچنین سبقتی

 ناگهانی شده ،تا مردم فارغ از قبوض گاز ،که پرداخت آن تاحدودی غیرممکن است ،به زندگی تشریفاتی روی

 بیاورندومصرف گوشت چندین برابر گرددد . آخر همیشه گفته اندمردم ایران غیرقابل پیش بینی هستند.مش رجب همین

 اقتصاددان محله مان آخرعاقبت نفهمید که مصرف زیاد گوشت مرغ خوب است یاخیر واصلاً مقصود گوینده ی خبر چه

بوده است؟ اگرنخوریم می گویند مصرف از اتحادیه ی اروپاکمتراست اگربخوریم چنین خبرراتیتر می زنند.دیگر مانده

 ایم چه بکنیم! تا قبل ازواریزنمودن  یارانه ها،همین روزنامه گرانسنگ تیترزده بود؛ مصرف تخم مرغ درایران بیش تر

 ازکل مردم جهان است!!!                      




تاریخ : سه شنبه 90/1/23 | 4:46 عصر | نویسنده : هادی اخوان

    سردار بسیجی حاج مهدی سعادتی

   انتصاب بجاوشایسته جنابعالی رابه سمت استاندارگیلان ،صمیمانه تبریک عرض نموده؛موفقیت وسربلندی

 آن  جناب   راازخداوند منان خواستاریم.      رزمندگان،بسیجیان وایثارگران سپاه ناحیه شهرستان نور"به نقل ازجام جم"

 واقعاًتوی این دوره وزمانه نمی شود یک کار مخفی هم انجام داد.گیرم فلانی ازسردار وسپاهی بودن آمده،

استاندارشده؛  شاید نمی خواستند دیگران بدانند که فلانی چه کاره  بوده. حالا همین طورتوی روزنامه هاپشت سرهم

 تبریک بگویید نه یکی،دوتا ،از قبل ازعید تاکنون همین طور تبریک می گویند جناب سردار مبارک .کم مانده طبل

 وشیپوربردارند وتوی خیابان های شهر داد بزنند خبرخبر؛ فلانی شده استاندار.آقا نکنید، وقاحت دارد ،نکنید خوبیت

 ندارد.همین وبس




تاریخ : دوشنبه 90/1/22 | 7:32 عصر | نویسنده : هادی اخوان

توی این روزهای سخت مانده ایم که درنامه نگاری خارجی، به این کشورهای همسایه مان چه القابی بدهیم که فردا

درسیاست خارجه دچارمشکل نگردیم وازخطوط مشخصه منحرف نشویم . منظورم همین کشورهای دوست

وبرادرعزیزترازجانمان ،کویت وعربستان وترکیه اند .همین لفظ" دولت های همسایه" برای سرشان زیادی است اما

چون درسیاست خارجه همه نوعی برادر داریم؛ ازبرادران نفتی گرفته تابرادران مذهبی،همان بهتر که خطاب کنیم

"برادر ان همسایه" تاخدای نکرده به شخصیت والایشان بی احترامی نشود. تاریخ راچه دیدی، تکرارشدنی

است .همین کشورهای مذکور!!!بعداین اموری که انجام داده اند؛ ازاعدام تبعه ی ایرانی گرفته واخراج دیپلمات های

 خارجی(فاعل کویت) تاتوقیف بارهواپیما ی کشورمان وگزارش به سازمان ملل(نهادترکیه)تا تهدید حمله به وطن وسنگ

اندازی و تأخیر دراعزام زائران  ایرانی (مسندالیه عربستان)،دیدی ناگهان ازدر دوستی درآمده وبه خاطر همین القابی

که ازآوردن آن امتناع می کنیم ، درسیاست خارجه کلی روی دست ماهزینه بگذارند وموجب شرمندگی مان گردند. لذا

تصمیم گرفته فعلاً درنامه نگاری دیپلماسی به همین لفظ" برادر" بسنده کرده ،تاببینیم آخرعاقبت این دیپلمات های

اخراجی وهواپیما ی توقیف شده وتهدید به حمله ی کشورمان به کجاها ختم می شود؛تاتکلیف خودرادانسته والقاب

 دیگری چون :عزیز، دوست ،برادر دینی ،...رابه کابریم.




تاریخ : یکشنبه 90/1/21 | 4:44 عصر | نویسنده : هادی اخوان

بهارسال1338کوچه باغ های" مزردشت تنکابن" رنگ وبویی دیگرداشت.کودکی پا به عرصه ی وجودنهادکه

 بعدهاآوازه اش دربوستان شعروادب این سرزمین پیچید وخویش راجاودانه ساخت.

سلمان دوران کودکی خودرا درطبیعت سبز روستاودرمیان گالش های وچوپانان وهم آوابا نوای دلنشین "لَلِه وا" وآواز

 امیری آنان گذراندوبدین ترتیب،طبیعت بادل وروح اوعجین شد.اولین جرقه ی عشق دردرونش زنده شدواحساسی

 دراورویید که وی رابه دنیای پررمزوراز ادبیات کشاندوآن همه شوررادرجام شعرریخت وازآن لب ریزشد.

سلمان هراتی ازسال1352به نوشتن روی آورد وسرودن شعرراتجربه کرد.اوپس ازپایان تحصیلات دبیرستان دررشته

ی ادبیات فارسی به تهران رفت ودردانشسرای راهنمایی تحصیلی پذیرفته شد.پس ازدوسال درسال 1362دررشته ی

 هنرمدرک فوق دیپلم دریافت کرد وبه معلمی پرداخت.وی درکنارشغل معلّمی ،که به آن عشق می ورزید،ازشعرگفتن

 نیزغافل نبود.کم کم باحضوردر انجمن های ادبی به اشعارش استحکام بخشیدوجایگاه ویژه ای برای خودفراهم آورد ولی

این انجمن روح پرشوراین جوان روستایی راارضا نمی کرد.پس رنج سفرراتحمل کرد ودرجلسات هفتگی حوزه ی

هنری تهران حضوریافت.دیری نگذشت که استادان وشاعران برجسته متوجه شدند که اواندیشه ای والا ودرونی

پرشورواحساس دارد.

اوج کارسلمان هراتی مصادف باسال های اول پیروزی انقلاب اسلامی وآغازجنگ تحمیلی بود.اوگفته ی نیمای بزرگ

راآویزه ی گوشش داشت وفرزند زمان خودبود.پس نمی توانست به اتفاقاتی که دردوروبرش می افتاد،بی تفاوت

باشد.سلمان به اتفاق چندتن ازشاعران جوان،گام دراهی نهادکه موجب پیدایش شعرانقلاب ودفاع مقدس شد.اوهیچ گاه به

 فکرمطرح کردن خویش نبود.خودرا نسبت به اعتقادوآیین کشورش متعهدمی دانست.درشعر"دوزخ ودرخت

گردو"درباره ی وطنش ،که آماج هجوم بیگانگان قرارگرفته است،می گوید:دوست دارم تورا/آن گونه که عشق

 را/دریارا/آفتاب را/کی می توان ازسادگی توگفت/وهم /به دریافت خرمهره ی نوبل نایل آمد...سلمان سرانجام درنهم آبان

 سال1365،زمانی که عازم محل کارش درروستای"وارجاگاه"بود،درحادثه ای دل خراش جان به جان آفرین تسلیم

کرد.؛غریبانه رفت وهنوزهم غریب...!یک روزمرازاین بیابان ببرید/ازخالی بهت شوره زاران ببرید.

 

تامحضرسبز آب رادریابیم/چشمان مرابه باغ باران ببرید. آثارمنتشرشده سلمان هراتی عبارتنداز:آسمان سبز،دری به

 خانه ی خورشید،ازاین ستاره تااین ستاره،گزیده ی ادبیات معاصر،ومجموعه ی کامل شعرهای سلمان هراتی بامقدمه ی

 قیصرامین پور.

مهم ترین درون مایه های شعراوعبارتنداز:1-شهادت2-سوگ نامه ی شهیدان3-تجلیل وتکریم شهیدان4-دغدغه

،دلواپسی،اعتراض

5-نقش رهبری امام خمینی 6-فرهنگ عاشورادرنمایی تازه7-وطن ستایی8-حماسه آفرینی های رزمندگان9-معرفی

مبارزان تاریخ ساز10-خوداتهامی 11-بیان مظلومیت رزمندگان12-باورهای مذهبی13-حضورفراگیرمردم درجبهه ها14-

طرح بی دردی ها15-امیدبه آینده16-گریزازتجمل گرایی




تاریخ : شنبه 90/1/20 | 8:12 عصر | نویسنده : هادی اخوان

ادیبان بزرگ وروان شناسان متبحر، باتلاش وکوشش ومطالعه ی شبانه روزی ودودچراغ خوردن ،به این نتیجه رسیده

 اند که تکرار؛ امر مفیدی است ودرجایگزینی مطلب درحافظه بسیارمؤثراست .لذا مسئولین عزیزمان ازسال های

 دورموضوع برخورد "بامفسدین اقتصادی" راسرلوحه ی کارخویش ساخته وبرای این که این امرومطلب، ازذهن مردم

پاک نشود چندین هزاربارآن راتکرار نمودند نه اینکه خدای ناکرده ازاین موضوع برداشت وبهره ی سیاسی ببرند؛

بلکه تنها برای خدمت به خلق بوده که درنوع خودقابل تقدیر وتشکر می باشد.

.......

...............

سال78-رییس مجلس:با مفسدین اقتصادی برخوردخواهیم کرد.

 

سال79-رییس جمهور : بامفسدین اقتصادی به شدت برخورد خواهدشد.

 

سال80-رییس قوه قضاییه:اسامی مفسدین اقتصادی رابه مردم معرفی کنید.

 

سال81-ائمه جماعت:مردم بدانند بزودی بامفسدین اقتصادی برخوردخواهدشد.

 

سال82-دبیرمجمع تشخیص مصلحت:برخوردبامفسدین اقتصادی مفیدخواهدبود.

 

سال83-رییس تشخیص مصلحت:مردم ایران مفسدین اقتصادی راخواهند شناخت.

 

سال85-دبیرشورای نگهبان:به زودی مفسدین اقتصادی رامعرفی خواهیم کرد.

 

سال86-سخنگوی قوه قضاییه: اسامی مفسدین اقتصادی به زودی به سمع مردم عزیزمان خواهدرسید.

 

سال87-رییس جمهور:اسامی مفسدین اقتصادی رااز جیبم درخواهم آورد.

 

سال88-رییس مجلس: هرچه زودترباید اسامی مفسدین اقتصادی مشخص شود.

 

سال89-نمایندگان مجلس:قوه قضاییه به زودی اسامی مفسدین اقتصادی را معرفی خواهدکرد.

 

سال90-معاون اول:درچندروزآینده اسامی مفسدین اقتصادی مشخص خواهد شد.

 

واین تسلسل حالاحالاها ادامه خواهدداشت تابعد.....