سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 90/2/31 | 11:33 عصر | نویسنده : هادی اخوان

-اصلاٌچه معنی دارد ؟هرچه سؤالهای سخت سخت است ازمامی پرسید .مگرتوی این کشور کارشناسی ،دیپلمه ای،سیکلی پیدانمی شود به سؤالت جواب دهد؟حالا که آمدی زبان لاکردارت رابازکن  بپرس چه می خواهی؟

-می خواستم بدانم که شنیده اید وزیر آموزش وپرورش که این روزهاجسم مبارکش ازترکش ادغام به دورمانده ،چی فرموده؟

-حالا جان به لبم کردی بگو یا از روی روزنامه ات بخوان که ماهم ملتفت شویم.

-فرموده :برای بازنشستگی پیش ازموعدفرهنگیان ،یک ریال هم اعتبارنداریم.

-خوب جان کندی تا این خبرراخواندی .به این هم میگی خبر.ازقدیم الایام این وزارت آموزش وپرورش بوده معضل.یا زیادی هستند یا بودجه ندارد،یاصدتامشکل دیگر.هرکس که بازنش دعواگرفته آمده توی وزارت آموزش وپرورش .از سویی می گویند اساس مملکتمان راهم همین آموزش وپرورش زواردررفته مان می سازد.

-حالا بفرما برای این کسری بودجه چه کارکنیم ؟فکری ،نظری ،رأیی، پیشنهادی.

-می گویم وباز هم می گویم کار را بایدبدهند به کاردان !حالاکه وزیرمحترم نفت ،آقای مسعودمیرکاظمی ،بیکارتشریف دارند؛  یک چندوقتی سرپرستی وزارت آموزش وپرورش رابرعهده بگیرند؛ تاببینید که چه هاخواهدکرد! آموزش وپرورش ژاپن  هم به گرد پای ما نمی رسد!!!




تاریخ : جمعه 90/2/30 | 9:26 عصر | نویسنده : هادی اخوان

شکایت ایرنا از کیهان (جام جم29/2/90)

برای پیدایش ضرب المثل های مختلف ،گاه داستان یارویدادی خاص ،نقش اساسی دارند.به گونه ای که بسیاری ازآن هاواقع درعالم انجام گرفته وبه مرور زمان معنایی دیگر یافته اند ،وبه شکل مثل درآمده اند .مثلاًضرب المثل "شاخ وشانه کشیدن"که گدایان زمان قدیم ،شاخ حیوانات رابر روی استخوان شانه می کشیدند وبه این طریق ازصدای آزاردهنده ی آن از عابرین پول بیشتری دریافت می نمودند .که به تدریج معنای ایستادگی وقلدری نشان دادن به کاررفته است.امروزه ضرب المثل دیگری واردزبان فارسی شده باعنوان "ازکیهان شکایت کردن". دراین چندسال شاهد شکایت های زیادی ازروزنامه بوده ایم  که هربار به جای محکومیت سردبیر، خودشاکیان محکوم  می شدند .این اتفاق آهسته آهسته به صورت "کاربیهوده کردن"  تغییرمعناداده است.

روزنامه وزین هم  دروسط صفحه ی دوم همین تیترشکایت را بارنگ خاصی نوشته تاموجب انبساط خاطر خوانندگان گردد و تاکمی به ریش ایرنا بخندند.

بنابراین جمله ی "ازروزنامه کیهان شکایت کردن "نیز مانند بسیاری از جمله های دیگرچون ؛باناخن کوه راکندن،آب راغربال نمودن، مشت درتاریکی زدن،معنای "کاربیهوده کردن "به خود گرفته است.




تاریخ : جمعه 90/2/30 | 8:34 عصر | نویسنده : هادی اخوان

آن مردآمد آن مرد پیاده آمد بنزینی نداشت.کارت سوختش به پایان آمد.اتوبوس گیرش نیامد،پس بازحمت آمد.آن مرد از بازارآمد.با ساک خالی آمد.پولی نداشت قیمت اجناس هم چندین برابر شده بود؛پس با ناراحتی آمد.آن مرد با شکم خالی آمد.پول قبض ها چیزی توی جیبش باقی نگذاشته بود،که غذایی ازبیرون بخورد.پس باگرسنگی آمد. آن مرد آمد؛ وزنش برسرش دادکشیدپس کوخرید؟ومردبا سری افکنده آمد وگفت :خواهم خریدبعداز دریافت یارانه ها.آن مردآمد ،درحالی که در، دهم برج به تقویم می نگریست وآه می کشید ؛کاش امروز آخربرج بود! آن مرد آمد اودرباران وعده هاآمد.اوبه امیدزندگی بهترآمد.آن مرد آمد درحالی که دستانش پراز خالی است ودیگر هیچ!!




تاریخ : جمعه 90/2/30 | 8:29 عصر | نویسنده : هادی اخوان

بسیاری ازواژه هادرادبیات فارسی به مرورزمان فراموش می شوند وگاهی لغات دیگرجایگزین می گردند.یکی از لغت هایی که به طورکل فراموش شده وازاذهان مردم داشت آهسته آهسته پاک می شد وجزلغات متروک به حساب می آمد؛لفظ"ارزانی "بوده است که درچند دهه ی اخیر آن را به کل از یادبرده بودیم .  

 خدا راشکر، در تاریخ28/2/90در روزنامه ی جام جم ناگهان چشممان به آن برخوردنمود.درجمله ای با مضمون منفی"شیشه ارزان شد." هرچند که نسل امروزی معنای آن رابه درستی درک نمی کنند وبرایشان نامفهوم است ولی باتلاش وکوشش می توان آن رابرای نسل آینده توضیح داد وبرای همیشه زنده نگه داشت!




تاریخ : سه شنبه 90/2/27 | 8:23 عصر | نویسنده : هادی اخوان

این روزها که بحث ادغام چندوزراتخانه ،به مرورزمان بحث داغ گردیده وموجب شاخ وشانه کشیدنی های بسیاری گشته وچندوزیر فلک زده نیز صبح زود حکم اخراج از وزارت خانه رادریافت نمودند ؛مجموعه ی این حوادث اززمان تشکیل وزارت خانه ی "ورزش وجوانان " پاگرفته است وموجب بیکاری چندوزیر محبوب وانحلال چند وزارتخانه گشته است.

 درکنارانحلال وزیران قضییه ی کلنگ زنی آن هاکه بسیاربوده؛ وآن جاواین جا را باکلنگ هایشان سوراخ سواخ نمودند به یکی ازمشکل ترین مسئله ی روز تبدیل شده،واین مشکل در پرده ی ابهام باقی مانده است که چگونه آن رامرتفع سازند.

 یکی از سیاسیون درزندان ،اظهارداشته :که درزمان تصدی این آقایان مراکز کلنگ خورده توجهی به آن نمی شد ؛اکنون که این عزیزان رحل اقامت بسته اند مشکل مکان های کلنگ خورده چگونه حل وفصل خواهد شد . که به گفته ی یکی ازقضات بر جرایم شخص مذکور افزوده شده است.

دراین میان غضنفر به طورغیررسمی عنوان داشته :اگرمراکزی که به دستان  مبارک این عزیزان باکلنگ شخم زده شده اند، گندم کاشته شود ؛ایران به یکی ازبزرگترین صادرکنندگان گندم درجهان تبدیل خواهدشد .که فکر چندان بدی هم نیست!




تاریخ : سه شنبه 90/2/27 | 8:21 عصر | نویسنده : هادی اخوان

این آمریکا مگر ول کن قضییه است .دیده تحریم ها اثرندارند باز ازنوتحریمی دیگر .توی این چند سال چه گوهی خورده که دست بردار هم نیست .این قدرتحریم کنید تا تحریم دانتان پرشود!!!اصلاً مقصر اصلی همین مقامات اند که ازتریبون ها ی مختلف دادمی زنند :که تحریم ها کارگر نبوده.حالاکه نباید دشمن رااز این موضوع باخبر ساخت .

در تازه ترین اقدام، بازکنگره ی امریکا طرح تحریمی به سنا فرستاده، که خبرهایی از آن به بیرون درزکرده .دراین تحریم ها که علاوه برشرکت های ایرانی ،بسیاری از حیوانات خانگی وقورباغه ها رانیز شامل می شود.گویی هیچ قورباغه ایرانی حق شنا در رودخانه های آمریکا راندارد وهیچ ایرانی هم حق ندارد؛ انگشت سبابه ی خویش رابرروی نقشه ی آمریکاازدوسانتیمترنزدیک ترکند.

همچنین  به گفته ی یکی از مقامات که نخواست نامش فاش شود ، هیچ کشوری علاوه برنفت حق خرید یک دانه تخم خاویاریاانارایرانی راهم نخواهدداشت. گویند این باردیگرشکست حتمی است،"شتردرخواب بیند پنبه دانه..."




تاریخ : سه شنبه 90/2/27 | 8:19 عصر | نویسنده : هادی اخوان

پرداخت یارانه ها به ایرانیان خارج نشین (25/2/90 مردم سالاری )

اگر سخنگوی اجرای طرح یارنه ها کتباً بنویسد"قویاًتکذیب می کنیم" شاید بنده ی حقیرکوتاه بیایم !ولی اگرتکذیب آبکی بنمایند ودرصداوسیما فقط بفرمایند"تکذیب می کنیم"بدون قید "قویاً "،آن وقت  می دانیم گوشه ای از کارمی لنگدودیگرآبمان توی یک جوب نمی رود.

وشایددست به کاری بزنیم که آخروعاقبتش پشیمانی است .مثلاً وعده ها ووعیدهای مسئولین را که تاکنون به آ ن ها ایمان راسخ داشتیم ؛وقعی ننهیم ؛که خوبیت ندارد!!




تاریخ : دوشنبه 90/2/26 | 5:36 عصر | نویسنده : هادی اخوان

به نام خداوندجان وخرد                    کزاین برتراندیشه برنگذرد

خداوندنام وخداوندجای                     خداوندروزی ده ره نمای

خداوندکیهان وگردان سپهر                 فروزنده ی ماه وناهیدومهر

زنام ونشان وگمان برتراست                نگارنده ی برشده پیکراست

به بیندگان آفریننده را                         نبینی،مرنجان دوبیننده را

نیاید بدونیز اندیشه راه                       که اوبرترازنام وازجایگاه

سخن هرچه زین گوهران بگذرد            نیاید بدوراه جان وخرد

خردگرسخن برگزیند همی                    همان راگزیند که بیندهمی

ستودن نداندکس اوراچوهست                 میان بندگی راببایدت بست

خردراوجان راهمی سنجد اوی                دراندیشه ی سخته کی گنجداوی؟

بدین آلت رای وجان وزبان                     ستودآفریننده راکی توان؟

به هستیش باید که خستو شوی                 زگفتاربی کاریک سوشوی

پرستنده باشیّ وجوینده راه                       به ژرفی  به فرمانش کردن نگاه

توانابودهرکه دانابود                               زدانش دل پیربرنابود

ازاین پرده برتر سخن گاه نیست                  زهستی مراندیشه راراه نیست




تاریخ : یکشنبه 90/2/25 | 9:56 عصر | نویسنده : هادی اخوان

در بزرگداشت فردوسی حیفمان آمد که داستانی ازشاهنامه رابرای دیگران نقل نکنیم ؛ولی متأسفانه اکثرداستان ها طولانی بوده ودر وبلاگ محذوریتی مواجهه گشته .لذا تصمیم برآن گرفتیم که خلاصه ی داستان رستم واسنفدیار رانقل کنیم.

اسفندیارراکه همه اورا می شنایسد ونیازی به معرفی نیست. ولی درکنار مذهبی بودنش خیلی به مقام ومنصب گیرمی داد .مثل آقایان امروزی نبودکه اصلاً مقام وپست برایشان پشیزی ارزش نداشته باشد .وبه معاونت ووزارت واستاندار واین چیزها اصلاً راضی نبود ومستقیم پادشاهی رامی خواست .

پدرش که ازدست اوکلافه شده چندین بار اورا روانه ی زندان رجایی شهرنموددرزندان چندین بار ازرفتاربد زندان بان ها شکایت نمودوباجمعی ازدوستان برای رییس شورای ملل آن زمان نامه نوشت که کسی جرئت چاپ آن رانداشت . ولی کارش به جایی نرسید.یک بارهم دست به اعتصاب غذا ی خشک زد که کارگر شد.

 خواستنداورایواشکی از کشور اخراج کنند که نشد.تورانیان همان همسایه بد قدیمی ما که می گویند همین کشورآمریکا درزمان حال است، به ایران حمله کرد .خواهرانش رادستگیرنمود.خبر به گوش اسفندیاررسید ونخواست کاری بکند ولی وعده ی پول ومقام منصب کارش راکرد .

پدرش گریان ونالان نزد اسفندیار آمدوگفت خواهرانت رابردندوفکرکن این ماه چه قدر از پول یارانه یمان کاسته خواهد شد بروآن ها را آزادکن .اسفندیار مسیرکوتاه تری رابرگزید که هفت مرحله یاخان داشت .خان اول ازمتروی تهران می گذشت وخان دوم ازجاده ی هرازوخان سوم از فرودگاه امام که هواپیمایش چندین ساعت تأخیرداشت وتا خان هفتم که طبق پیش بینی ها از وسط  دریاچه ای عمیق بوده که وقتی به آن  جارسید؛ دید خوشبختانه کلاًخشک شده واثری از دریاچه نیست که گویند همان دریاچه ی ارومیه بوده است.

عاقبت با کلکی خواهرانش راآزادنمودوهمه را به زورسرنیزه شوهرداد .ولی پدرش مقام رابه اونداد که نداد هرچه بزرگان گفتند آقا دوران بازنشستگی شما فرارسیده وصدایت درنمی آید وداری جیغ می کشی بس کن برو کنار. فرمود: توی شغل ما بازنشستگی معناندارد.

اسفندیارعصبانی شد وخواست برروی پدرش اسید بپاشد؛ که نگذاشتند. گفتند قصاص می شوی آن هم بدجورش .پدرش گفت پسرم مقام ومنصب ارزشی نداردواگر من چندتا شغل دارم وبه این زودی ها  هم کنارنمی روم فقط به خاطر خدمت به مردم است .که اسفندیار فکش دررفت گفت :بگذارماهم خدمتی  بکنیم.که پدرش آهی کشید وگفت هنوزجوانی وچهل وپنج سال بیش ترنداری .

ولی بعدآًگفت برو رستم رادست بسته بیاور . اسفندیار سواربراسب نزدرستم رفت  . رستم گفت: بیا شام ولی اسفندیار نپذیرفت وگفت دست بسته تورانزد پدرخواهم برد .رستم هم گفت زکی . به همین خیال باش.

عاقبت جنگ درگرفت ورستم نزدیک بود شکست بخورد ولی زال به داد رستم رسید وبا تلفن همراه که درآن زمان خطش خیلی بهتربود سیمرغ راخواست وسیمرغ هم نسخه ی مرگ اسفندیارراپیچید.

روز   نبر د رستم که تیر اولی را رها کرد ؛نصف سبیل مبارک اسفندیاررا به همراهش برد که به اسفندیار،علاوه بر رویین تنی ،نصف سبیل هم می گویند. که دربرخی از کتا ب ها به آن اشاره شده. تیر دوم به چشمان اسفندیارخورد .عینک دودی اش راشکست وبه  چشمش فرورفت .

اسفندیار آهی کشید وهمین طور دادوفریادمی کشید  که مقام ومنصب اصلاً فایده ای ندارد وهمان شغل ساده ی کارمندی ازهمه چیز بهتر است که به شکل حدیث از اسفندیار نقل شده .

رستم که پشیمان شد ه بود؛هرچه دارو وآسپرین وآنتی بیوتیک داشت آورد وپزشک بالای سرش آورد.پزشک نامردگفت :باید  هرچه زودترجراحی شود ؛ چشم توی چشم رستم پهلوان کرد وبا پررویی گفت: قبل از عمل بیست میلیون می گیرم توی فلان بیمارستان  عملش می کنم.رستم که چنین پولی نداشت واسفندیارهم بیمه ی طلایی اش تمدید نشده بود ،پرستاران بیمارستان بین را ه زابل ،چون به موضوع پی بردند ؛اسفندیار بیچاره را توی بیابان های سیستان رها کردند وایشان جان به جان تسلیم آفرین کرد.

وزیر بهداشت وقت هم موضوع زیر میزی پزشک را به طورکل ردنمودوپرسنل بیمارستان هم ترفیع دریافت نمودند.




تاریخ : شنبه 90/2/24 | 7:0 عصر | نویسنده : هادی اخوان

از خوشوقتی های همه ی مردم ایران دراین چندسال اخیر این است ،که مقامات مسئول برای افزایش قیمت ها نیز وضع مردم رادرنظرمی گیرند؛تاخدای ناکرده به مردم عزیزمان فشاری واردنشود.

درهمین راستا روزنامه ی وزین کیهان دراقدامی شجاعانه خبر سرّی ”پیشنهاد افزایش قیمت مرغ راکه درانتظار نهایی به سرمی برد "تیتر خودش ساخته وباردیگرازاسرار پشت پرده  افزایش قیمت هاخبرداده است .که باید چنین اقدامی راستود.

درعین حال رییس مرغ داران کشور، این اقدام کیهان را تشویش اذهان عمومی دانسته است وگفته :به مراجع قانونی شکایت خواهد کرد .(بیچاره خبرندارد قبل ازرسیدن شکایت حکم تبرئه دردستان مدیر مسئول خواهدبود.)

ناگفته پیداست برای افزایش قیمت تخم مرغ نیز قراراست چندین کنفرانس باشرکت متفکرین خارجی وداخلی برگزارگردد؛ که خبرش هنوزتأییدنشده است .خبر مسرت بخش که برخی از روزنامه ها ی امروز آن را درج کرده اند ؛افزایش  نرخ تورم تا40  درصدتاقبل از تولد اجرای یارانه هاخواهدبود.

مقامات علت اصلی این افزایش قیمت هارا علاوه بر بالا رفتن دربازار جهانی !،"مصرف بی رویّه" دانسته اند؛که به خاطر پایین بودن قیمت ها،مردم بیش ازحدبه مرغ توجه می نمایند .

امید است اقشار آسیب پذیر با مصرف استاندارد خودشان که همان سالی یک مرغ است موجب تعادل قیمت ها دربازار گردند.