سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 89/9/20 | 10:41 عصر | نویسنده : هادی اخوان

بشارت منجی بزرگ که بتواندجهان راازبی عدالتی نجات دهد؛تنها مختص مذهب شیعه نیست جای بسی شگفت است که درادیان آسمانی وغیرآسمانی دیگر نیزظهورمنجی به چشم می آید. درباورهای وعقاید دورترین نقاط جهان ،ظهورمنجی ومصلحی که بتواند جهان را پراز عدل ودادکند؛پیشگویی شده است.برخی عقیده برآن است که اعتقادایرانیان به منجی عالم، به پیش ازاسلام برمی گرددوچنین عقیده ای اکنون ریشه از ادیان قبل ازاسلام است. شاعران بزرگ ایران وعرب درطول تاریخ ،بحث ظهور بقیة ا...الاعظم راموردتوجه قرارداده اندوبه خاطر خفقان روزگار ،گاه آن را به شکل آشکاروگاه آن رابه صورت استعاری بیان داشته اند.

دراین نوشته برآنیم تنها به دونصرت ویاری امام عظیم الشأن مان در هدایت شاعران و علما اشاره  کینم وسخن رابه پایان ببریم .

ازقول شیخ صدوق ،عالم بزرگ نقل شده است"شبی درعالم رؤیا دیدم که درمکه ام وگرد خانه ی خداطواف            می کنم.دردور هفتم نزدحجرالاسودآمدم وآن رالمس کردم وبوسیدم.درحالی که دعا می خواندم ،حضرت رادیدم که بردرخانه ی خداایستاده اند.باخاطری پریشان به حضرت نزدیک شدم.حضرت با نگاهی به چهره ام  ،بافراست خویش راز دلم را دانست. به ایشان سلام کردم، حضرت پس از پاسخ سلام ،  فرمودند : "چرا درخصوص غیبت  کتاب      نمی نویسی؛تااندوه راازدلت بزداید؟کتابی درباره ی غیبت به رشته ی تحریردرآور .    

این رؤیای  صادقانه چنان را شیخ صدوق رامنقلب ساخت که چون چشم می گشاید،تاسحرمنقلب وشیدابه مناجات وگریستن پرداخته وسپس نگارش کتاب "کمال الدین "رابراساس رهنمودهای امام آغاز می نماید.

ازمحتشم کاشانی نقل شده است:"اوپسری داشت که ازدنیا رفت واو در سوگ  فرزند خویش شعر می سرود.درآن        حال ،شبی حضرت رسول اکرم(ص) رادرخواب دید؛که به وی فرمودند:"توبرای فرزند خودمرثیه می گویی ،اما برای فرزندم حسین(ع)مرثیه ای نمی سرایی؟محتشم نقل می کند:"هنگامی که ازخواب بیدار شدم؛نمی دانستم چگونه این کارراآغاز کنم ،که در شب دیگر باز حضرت رادر خواب دیدم که فرمودند:"چرا آغاز نمی کنی؟گفتم تاکنون دراین وادی قدم نگذاشتم .فرمودند:"باز این چه شورش است که در خلق عالم است."بیدار شدم وهمان  مصراع رامطلع قراردادم تارسیدم به مصراع "هست ازملال گرچه بودی ذات ذوالجلال "."ودر این جا فروماندم؛که چگونه این مصراع را به آخربرسانم .آن شب بقیةا...الاعظم رادر خواب دیدم که فرمودند :"چرامرثیه ی خودرا به اتمام نمی رسانی ؟عرض کردم،دراین مصراع مانده ام.فرمودند:"بگو،اودردل است وهیچ دلی نیست بی ملال."

بی گمان نظایرچنین امدادهایی درقلمرو شعروادب کم نیست وبه طور پراکنده در کتب مختلف دیده می شود.